بانک انواع مقالات دانشجویی

دانلود انواع مقالات و پروژه های دانشجویی

بانک انواع مقالات دانشجویی

دانلود انواع مقالات و پروژه های دانشجویی

تحقیق نجوم جغرافیای ریاضی

تحقیق نجوم جغرافیای ریاضی


عنوان : تحقیق نجوم جغرافیای ریاضی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد 

فهرست مطالب

عطارد ( تیر)

کهکشان

رده بندی کهکشانها

کهکشان امراه المسلسله ( آندرومدا)

گروه محلی

ابرهای ماژولانی

ساختار کهکشانها

ابرهای ماژولانی

رده بندی مجدد

مشخصات کهکشان راه شیری

موقعیت خورشید در کهکشان راه شیری

زمین در فضا

سیارات و سایر اعضای منظومه شمسی

ویژگیهای عمومی منظومه شمسی

خانواده منظومه شمسی

سیارات خاکی

دهانه بزرگ بر روی عطارد

سیارات غول

سیارات دور منظومه شمسی

سایر اعضای منظومه شمسی

تعدادی از اقمار غول پیکر و مقایسه آنها با عطارد

سنگهای آسمانی آهنی یا سیدریتها

سنگهای آسمانی آهنی- صخره ای یا سیدرولیتها

شهابواره ها Meteoroid

گیسو Coma

قسمت جامد

دنباله دارها

اقمار سیارات

پلوتو

نپتون

اورانوس

زحل

مشتری

حیات درمریخ

اقمار مریخ

صحراها و تپه های شنی

کانیون

مریخ، سیاره سرخ

زهره ( ونوس)

 

 

درس جغرافیای ریاضی یکی در دروس اصلی رشتة جغرافیا می باشد و موضوع آن نیز بررسی شکل هندسی زمین  و به ویژه حرکات آن درفضا می باشد، مطالعه وضعیت اجرام آسمانی ازقبیل سیارات، ستارگان، سحابیها و کهکشانها را نیز در بر می گیرد. با فراگیری این دانش می توان دید وسیعی نسبت به جهان آفرینش از نظر جغرافیا را به دست آورد.

امروزه بشر  با بهره جویی از کاوشهای فضای و انتفاع از کشفیات علمی بسیار، توانسته است گام کوچکی در پهنة اقیانوس بی کران جهان بردارد تا شاید بتواند به بخش مختصری از مجهولات فراوان خویش و موجودات حیرت انگیز جهان آفرینش نایل شود، به همین منظور درصد برآمد با کمک جغرافیا با آسمانها و مواد آن آشنا و به وسیلة این آشنایی و علاقه با توجه به اهمیت ویژه ای که برای آن قایل است تا حدی به پیشرفتهای علمی دست یابد.

هنگامی که بشر برای اولین بار آسمان بالای سر خود را مورد نظر قرار داد، دیدرس او فقط به آسمان بالای سرش محدود می شد. بعدها، او توانست وسایل علمی خاص را اختراع کند و به کمک آنها قادر به جستجو و مطالعه درفضای دورتر شود. در زمانهای اخیر اتفاقات جدید و هیجان انگیزی رخ داده است. بشر قادر به مسافرت و جستجو در فضا گشت و به همین علت هم اطلاعات او از جهان اطرافش به ناگهان افزایش یافت. بشر اولیه متوجه شد که بسیاری از اجرام روشن موجود در آسمان، به آهستگی در میان ستارگان حرکت می‌‌کنند. پس از طی قرون بسیار، او تشخیص داد که زمین و بعضی از اجرام، در اطراف خورشید گردش می کنند. این اجرام فضایی متحرک، سیارات نامیده شده اند و همة آنها را همراه با خورشید، منظومة شمسی نامگذاری کرده اند. اگر چه کشف این سیستم اهمیت زیادی داشت، ولی واقعة با اهمیت تر در قرن هفدهم میلادی رخ داد. گالیله دانشمند ایتالیایی تلسکوپی را بنا کرد که با کمک آن توانست عظمت و شگفتیهای کیهان را در اطراف سیستم خورشیدی مورد بررسی قرار دهد. او کهکشان راه شیری را مطالعه کرد و با کشف بزرگ خود نشان داد که این راه، مرکب از میلیاردها ستاره بسیار دور و کمرنگ می باشد. به کمک تلسکوپهای بسیار قوی و سایر وسایل علمی ( مانند نورسنج، طیف نگار و..) تاکنون بسیاری از اسرار این کهکشان کشف شده است.

با توجه به موارد فوق می توان دریافت که علم نجوم در مسیر تحول خود به کشف بسیاری از قوانین حاکم بر اجرام سماوی نایل آمده است، ولی باید گفت که کار تحقیق و پژوهش در این باره هرگز پایان پذیر نیست، زیرا با پیشرفت تکنولوژی، در هر زمان به اسرار تازه ای از جهان آفرینش دست می یابیم. به هر صورت، نقش و اهمیت نجوم در زندگی بشر انکار ناپذیر است و موارد کاربرد آن را میتوان در جهت یابی، هوانوردی، دریانوردی و مطالعات جغرافیایی، تهیه نقشه های مختلف جغرافیایی و نقشه برداری از زمین، پیش بینی جذر و مد، طوفان و توفند، توده های هوایی، انواع جبهه ها، اتمسفر و ترکیب آن، فرایند های انتقال انرژی گرمایی، کیفیت پدیده های مربوط به تابش، تهیة تقویمهای مختلف و بررسی نیروی گرانش به کمک محاسبات نجومی، نام برد.

درحال حاضر علم نجوم را به پنج بخش کاملاً مجزا تقسیم می کنند که هر بخش تخصص مخصوص به خود را می طلبد. این پنج بخش عبارتند از:

1-هیأت و نجوم Astronmy: در این مبحث تنها مسائل مربوط به حرکت و جابجایی اجرام سماوی و اثران ناشی از این حرکات مورد مطالعه قرار می گیرد و بیشترین مباحث درس جغرافیای ریاضی به این قسمت از دانش نجوم مربوط می شود.

2-اختر فیزیک Astrophysics:  در این بخش، ساختار، خواص فیزیکی، ترکیب شیمیایی و تحولات درونی ستارگان مورد بحث قرار می گیرد. در دانش اختر فیزیک دربارة حرکات ظاهری و حقیقی ستارگان و تعیین مواضع آنها نیز بحث می شود.

3-  طالع بینی Astrology : در این قسمت، به کمک حرکت و مواضع اجرام سماوی، حوادث آسمانی پیشگویی می شود. البته آن دسته از پیشگویی های که منطبق بر قوانین علمی است ( مانند رخداد خسوف و کسوف) مورد تأیید است و آن پیشگویی های که پایة علمی ندارد و بیشتر جنبة فال گیری دارد، در این بخش مورد مطالعه قرار نمی گیرد.

4- کیهانشناسی Cosmology : این مقوله، قوانین عمومی تکامل طبیعی و مادی جهان و ساختار آن را بررسی می کند. به عبارت دیگر، جهان هستی را از دید کلی در نظر می گیرد و به مطالعة آن میپردازد. بررسی وضع کهکشانها، نواختران و به ویژه مسئلة انبساط جهان از مباحث این قسمت از دانش نجوم می باشد.

5- کیهان زایی Cosmogong : این بخش از دانش نجوم دربارة چگونگی پیدایش و منشأ کیهان بحث می کند. مسائل مربوط به پیدایش، تحول و تکوین عالم هستی در قلمرو مطالعات کیهان زایی است.

اکنون با توجه به تقسیم بندیهای ذکر شده در این قسمت، ملاحظه می شود که دانش جغرافیای ریاضی ( زمین در فضا) در قسمت اول این تقسیم بندی یعنی در هیأت و نجوم قرار می گیرد. در این دانش تنها به مسائلی پرداخته می شود که مربوط به حرکات اجرام سماوی ( به خصوص سیاره زمین) و آثار ناشی از این حرکات می باشد. مثلاً وقتی صحبت از دو رویداد آسمانی خسوف و کسوف می شود، این مطلب مستقیماً به جابه جایی و حرکتهای سه جرم ارتباط و همبستگی بسیار نزدیک جغرافیای ریاضی و نجوم آشکار می گردد. از این رو نتیجه می گیریم که در س جغرافیای ریاضی قسمتی از دانش هیأت است که خوشبختانه پایه گزاران آن دانشمندان ایرانی مثل ابوریحان بیرونی، عبدالرحمن صوفی، خواجه نصرالدین طوسی و …بوده اند. اگر چه در عصر حاضر پیشرفتهای سریع و قابل ملاحظه ای در این علم به خاطر توسعه تکنولوژی و ساخت وسایل مدرن رصد اجرام سماوی، صورت گرفته است، ولی به اعتقاد همة دانشمندان غربی تمام کشفیات و پیشرفتهای دانش هیأت جدید بر پایة هیأت قدیم بنا نهاده شده است.

1-2- تعریف کیهان

کیهان را می توان ترکیبی از ستارگان، سحابیها، سیارات، ستارگان دنباله دار و اجرام آسمانی دیگر تعریف کرد. به تصور ما این اجزاء جمع شده اند تا نقش کیهان را رقم بزنند. سیارات، سیارکها، اقمار، ستارگان دنباله دار، شهابسنگها به دور ستاره منفردی می گردند و ما آن را خورشید می نامیم. این مجموعة عظیم همه با هم منظومة شمسی را تشکیل می دهند. خورشید و بیلیونها ستاره دیگر اجتماعی از ستارگان را پدید می آورند که کهشکان خودی یا راه شیری نامیده می شود. جهان، بسیاری از این کهکشانها یا اجتماعات ستاره ای را شامل می شود.

1-2-1- کهکشان

کهکشان عبارت است از تعداد زیادی ستاره و فضای بین ستاره ای ( اغلب گاز و گرد و غبار) که تحت نیروی گرانش متقابل یکدیگر نگه داشته شده اند.ستارگان واقعی یک کهکشان در گستره ای وسیع به تعداد تقریبی صد میلیون تغییر می کند. به عبارت دیگر، خورشید و همسایگانش به انضمام مقدار زیادی از مادة میان ستاره ای و سحابیها، توسط نیروی گرانش، در یک خوشة بسیار بزرگ موسوم به کهکشان به یکدیگر پیوند خورده اند. اکثر ستارگان جهان درون چنین خوشه هایی جای گرفته اند.

منظومة شمسی ما جزء کهکشانی به نام راه شیری است که در شبهای صاف به صورت ابری کشیده و بسیار رقیق دیده می شود. این کهکشان به شکل عدسی محدب بزرگی است که ضخامت آن 10000 سال نوری و قطرش 100000سال نوری است. در کهکشان خودی متجاوز از 5میلیون منظومه و 10 میلیون ستاره وجود دارد. میلیونها منظومة شمسی تابع کهکشان راه شیری با سرعتهای متفاوتی به دور مرکز کهکشان می گردند. منظومة شمسی ما با مرکز کهکشان حدود 30000سال نوری فاصله دارد که با سرعت 250کیلومتر بر ثانیه در هر 250 میلیون سال یک بار حول محور کهکشان راه شیری می گردد. جرم کل کهکشان راه شیری 10 مرتبه بیشر از جرم خورشید است ( شکل 1-1)

1-2-2- رده بندی کهکشانها

مهمترین کهکشانهای نزدیک به ما عبارت اند از:

الف – کهکشان امراه المسلسله  ( آندرومدا)

این کهکشان که به نام31 M و یا 224 NGC معروف است. نزدیکترین کهکشان به کهکشان راه شیری بوده و از نظر اندازه و شکل با آن قابل مقایسه است. فاصله این کهکشان از کهکشان خودی حدود 2 میلیون سال نوری است و به صورت یک قرص مارپیچ متشکل در حدود 100 بیلیون ستاره، گاز و گرد و غبار می باشد. امراه المسلسمه ( زن زنجیر به پای) تنها کهکشان بزرگی است که با چشم غیر مسلح قابل رؤیت است و درخشندگی آن 100 بیلیون برابر خورشید است.

ب- گروه محلی 

اخترشناسان تقریباً به 20 کهکشان کوتوله مشهور به « ابرهای ماژولانی» که 3 میلیون سال نوری از ما فاصله دارند، گروه محلی نام داده اند. در این گروه، کهکشانهای راه شیری، امراالمسلسله و 33M دارای شکل مارپیچ هستند.

ج- ابرهای ماژولانی

در ماوراء قلمرو راه شیری، ابرواره های کم نوری مشاهده می شوند. درگذشته تصور بر این بود که این ابرواره ها به مجموعه کهکشانی راه شیری تعلق دارند؛ ولی با توسعه تکنولوژی فضایی، مشخص شد که آنها مجموعه ای از ستارگانند که فاصلة زیادی با ما دارند و از نظر حجم با کهکشان خودی قابل مقایسه میباشند. تماشایی ترین این کهکشانها، ابرهای ماژولان بزرگ و کوچک می باشند. این دو کهکشان در نزدیکی قطب جنوب و در صورت فلکی ماهی طلایی و توکان قرار دارند و با چشم غیر مسلح به وضوح قابل رؤیتند و فاصله آنها از ما حدود 150000سال نوری است( شکل 1-2)

1-2-3- ساختار کهکشانها

درسال 1224/1845 م لرد راس، منجم ایرلندی با رصد کهکشان 51M برای نخستین بار به ساختار مارپیچی آن پی برد. پس از آن منجمان دریافتند که 3/1 تمام کهکشانهای رصد شده مارپیچی اند. بقیه عمدتاً کهکشانهای بیضوی هستند و تعدادی هم کهکشانهای بی نظم.

کهکشانهای مارپیچی و بیضوی، علاوه بر تفلاوت ظاهریشان، تفاوتهای اساسی دیگری با هم دارند، در کهکشانهای بیضوی گاز و غبار یا وجد ندارد و یا بسیار اندک است. همچنین، این کهکشانها عمدتاً از ستاره های پیر تشکیل شده اند. از این دو عامل به راحتی میتوان نتیجه گرفت که کهکشانهای بیضوی پیرند و گاز و غبارشان مدتها پیش به صورت ستاره در آمده اند، و 

شکل 1-2. ابرهای ماژولانی

موادی برای تکوین ستاره های جدید در آنها وجود ندارد. برعکس در کهکشانهای مارپیچی مقادیر زیادی گاز و غبار وجود دارد. بررسی کهکشان راه شیری و برخی از کهکشانهای مارپیچی نزدیک نشان می دهد که هنوز در آنها ستاره های جدیدی متولد می شوند.

در کهکشانهای مارپیچی سه بخش اصلی را می توان تشخیص داد. برآمدگی مرکزی، که مثل یک کهکشان بیضوی کوچک است، صفحه ای مسطح و گرد، که بازوها در آن قرار دارند و قرص یا صفحه کهکشان هم نامیده می شود، و هاله ای تقریباً کروی که کل کهکشان را در برگرفته است. اندازة برآمدگی مرکزی چند هزار سال نوری است. این قسمت را عمدتاً ستاره های پیر و کم جرم سرخ آشغال کرده اند. هستة کهکشان در همین قسمت مرکزی قرار دارد. بررسیهای اخیر تلسکوپ هابل، منجمان را متقاعد کرده است که در هستة بعضی از این کهکشانها ممکن است سیاهچاله ای پرجرم وجود داشته باشد.

هاله کهکشان، دور تا دور قرص کهکشان را فرا گرفته است. تعداد ستاره هایی که درهاله وجود دارند زیاد نیست، ولی عمدتاً از نوع ستاره های پیر هستند و بیشترشان عضو خوشه های کروی می باشند. صفحة کهکشان جایی است که بازوهای مارپیچی در آن قرار دارند. در واقع، عمده ستاره های یک کهکشان در همین صفحه قرار دارد. پهنای صفحه یک کهکشان نوعی، در حدود 100000سال نوری و ضخامتش در حدود 3000 سال نوری است. کهکشان راه شیری که به صورت نوار مه آلود در آسمان شب دیده می شود، در واقع منظرة صفحة کهکشان ما و بازوهای مارپیچی آن است.

در صفحة کهکشان، علاوه بر بازوها ( که عمدتاً از ستاره تشکیل شده اند)، مقادیر زیادی گاز و غبار وجود دارد. بیشتر این گاز هیدروژن است که در حدود 5 تا 40 درصد جرم مرئی کهکشان مارپیچی را تشکیل میدهد. از این گاز و غبار است که ستاره های جدید متولد می شوند. در واقع، بازوهای کهکشان مارپیچی مانند زایشگاهی هستند که ستاره های نوزاد  و جوان در آن به مقدار زیاد دیده می شوند( شکل 1-3)

1-2-4- رده بندی مجدد

در سالهای دهه 689/1300 م ، ادوین هابل کهکشانها را از روی شکل ظاهریشان به دو گروه مارپیچی (S)  و بیضوی (E) تقسیم کرد. در کهکشانهای مارپیچی، میزان پیچ خوردگی بازوها، زیر رده هایی تعریف می شوند، کهکشانهای Sa هستة بزرگی دارند و بازوها کاملاً به دور هسته پیچ خورده اند. Sb بازوهای گشادتری دارد. علاوه بر اینها ردة دیگری از کهکشانهای مارپیچی وجود دارد که از هستة آنها ساختاری میله مانند سربرکشیده است و بازوها از دو سر این میله بیرون آمده اند. این کهکشانهای مارپیچی میله ای را با نماد SB نشان می دهند و دوباره برای مشخص کردن اندازة برآمدگی میله ها از حروف کوچک c,b, a و … استفاده می کنند. مثلاً Sba یعنی کهکشانی که هستة میله ای بزرگی دارد که طول میله بیش از 3/1 طول قرص کهکشان است. در SBb میله کوچکتر است و …(

 1-3. مشخصات کهکشان راه شیری

ما در درون یکی از زیباترین اجرام عالم که کهکشان راه شیری است، زندگی می کنیم ستاره های متنوع آن- قرمز، آبی، بزرگ، کوچک، پیر و جوان- در سرتاسر آسمان پخش شده اند.

تمام این ستاره ها متعلق به یک کهکشان غول پیکرند که بزرگتر، درخشانتر و بسیار پرجرمتر از اکثر کهکشانهایی است که در عالم می بینیم. کهکشان ما آنقدر پرجرم است که ده کهکشان دیگر برگرد آن می گردند، درست مثل قمرهایی که به دور سیاره ای در حال گردشند. تقریباً همه آنچه با چشم غیر مسلح در آسمان می بینیم از آن کهکشان راه شیری است.

چون ما در درون کهکشان راه شیری زندگی می کنیم، نمی دانیم که کهکشانمان چه شکل و شمایلی دارد. ما ظاهر کهکشانهای دیگر، مثلاً 51M، را بسیار بهتر از کهکشان خودمان می شناسیم. همین طور، ساکنان کهکشان 51M، نیز ظاهر کهکشان ما را بهتر از ما می شناسند و خودشان نمی دانند که در چه کهکشان زیبایی زندگی می کنند. در نتیجه حتی پایه ای ترین حقایق دربارة کهکشان خودمان توأم با نایقینی است. مثلاً،‌ اندازه کهکشانمان را در نظر می گیریم. نورانی ترین بخش راه شیری شبیه قرص مدوری است که قطرش به حدود 65000 سال نوری می رسد. اما،‌ همین رقم ممکن است تا 10000سال نوری کم و زیاد باشد. فاصلة خورشید از مرکز کهکشان هم همینطور است. بهترین برآوردها،‌خورشید را بین 26000 و 28000 سال نوری از مرکز کهکشان قرار می دهد، ولی نایقینی آنقدر زیاد است که عدد واقعی ممکن است بین 21000 تا 32000سال نوری باشد.

قرص کهکشان را کره پهناور پخی از ستاره های پیر احاطه کرده است و آن را هاله کهکشان می نامیم. کسی نمی داند که هاله به چه بزرگی است. قطعاً هاله تا فواصل زیادی از قرص کهکشان گسترده شده و حداقل تا 100000 سال نوری از مرکز کهکشان امداد دارد. حتی ممکن است تا دور دستها، مثلاً تا 300000 سال نوری از مرکز گسترش یافته باشد. قسمت اعظم جرم کهکشان در هاله آن است، اما نوری از این هاله بر نمی آید.

در کتابهای متعارف تعداد ستاره های کهکشان راه شیری را 100 میلیارد ستاره می نویسند که قطعاً بسیار کم است. به احتمال، دست کم 200 تا 300 میلیارد ستاره فقط در قرص کهکشان وجود دارد. این در حالی است که ستاره های هاله را به حساب نیاورده ایم که در مجموع کهکشان ما بیش از یک تریلیون ستاره دارد.

وجه تسمیه راه شیری یا راه کاهشکان از آن است که ظاهر آن مانند نوار سفید کم نوری دیده می شود که در پهنة آسمان کشیده شده است. راه شیری را در تابستان و زمستان بهتر می توان دید. اما متأسفانه، راه شیری همانقدر که زیباست، مستور هم هست؛ هیچ سازگاری با آلودگی نوری ندارد و تنها در شبهایی دیده می شود که آسمان صاف، تاریک و بدون مهتاب باشد

ستاره های جوان در بازوهای مارپیچی کهکشانها به دنیا می آیند.

برای همین است که بازوهای مارپیچی، به خاطر داشتن تعداد زیادی ستاره پرنور و پرجرم، درخشانتر دیده می شوند. در بازوها ستاره های کم جرم و کم نور هم فراوانند، ولی ما آنها را نمی بینیم. در واقع، در نواحی تاریک بین بازوها تقریباً به همان اندازه ستاره وجود دارد که در خود بازوها، اما چون بازوهای مارپیچی صاحب تمام ستاره های جوان و پرنورند، آنچه که در یک کهکشان مارپیچی بارزتر دیده می شود همان بازوهاست. در واقع، این ساختار مارپیچی کهکشان است که منظره آسمان شب را تعیین می کند.

1-4. موقعیت خورشید در کهکشان راه شیری

خورشید مانند همة ستاره های کهکشان حرکت می کند. ستارة مرکزی منظومة شمسی به دور مرکز کهکشان در حال گردش است، همانطور که زمین به دور خورشید می گردد.

خورشید در جهت حرکت عقربه های ساعت، در هر 230 میلیون سلا یک بار به دور کهکشان می گردد. این عدد هم زیاد دقیق نیست چون فاصلة خورشید از مرکز کهکشان به دقت معلوم نیست. سرعت گردش آن را هم دقیق نمی دانیم، با وجود این، قطعاً می توان گفت که خورشید 6/4 میلیارد سالة ما تاکنون 20 بار به دور مرکز کهکشان گشته است.

در هر بار گردش خورشید، فاصلة آن از مرکز کهکشان به اندازة 3000 سال نوری تغییر می کند. اگر فرض کنیم که فاصلة خورشید از مرکز کهکشان 27000سال نوری باشد، بیشترین فاصلة آن به 30000 سال نوری می رسد که به این نقطه اوج کهکشانی می گویند.

توزیع جرم در منظومة شمسی متفاوت با توزیع جرم در کهکشان است. این جرم است که شدت گرانش و در نتیجه نحوة حرکت مداری را تعیین می کند. تقریباً تمام جرم منظومة شمسی در خورشید متمرکز شده است. در نتیجه، حرکت مداری را تعیین می کند تقریباً تمام جرم منظومة شمسی در خورشید متمرکز شده است. در نتیجه، حرکت مداری و حرکت رو به بیرون یا رو به درون سیارات با هم برابر است. علاوه بر این، ستاره های کهکشان در صفحه ای مستدیر حرکت نمی کند، بلکه نسبت به صفحة کهکشان بالا و پایین می روند.

خورشید در اواسط صفحة کهکشان قرار دارد، ولی هر سال در حدود 230 میلیون کیلومتر (بة اندازة فاصلة خورشید و مریخ) بالاتر می رود. 15 میلیون سال بعد، خورشید 200 تا 250 میلیون سال نوری بالاتر از صفحة کهکشان خواهد بود. بعد از آن حرکت رو به پایین خورشید شروع  خواهد شد. 15 میلیون سال بعدتر، خورشید مجدداً صفحة کهکشان را قطع خواهد کرد و رو به پایین خواهد رفت. 15 میلیون سال بعد از آن فاصلة خورشید از صفحة کهکشان بین 200 تا 250 میلیون سال نوری خواهد بود و .. بنابراین، دورة این حرکت بالا- پایین در حدود 60 میلیون سال نوری است.

 

--

دانلود کامل تحقیق نجوم جغرافیای ریاضی

مقاله شهر ماسوله زیستگاه تاریخی

مقاله شهر ماسوله زیستگاه تاریخی


موضوع : مقاله شهر ماسوله زیستگاه تاریخی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد 

فهرست مطالب

مقدمه ۴

مسافرت به ماسوله ۶

۱- معیارهای طبیعی ۷

۱-۱ مختصات جغرافیایی ۷

۲- خصوصیات اقلیمی ۸

خصوصیات آب و هوا در ماه های مختلف سال: ۹

۳-۱ چشمه ها و رودخانه ها ۱۶

۴-۱ طبیعت و پوشش گیاهی ۱۷

۵-۱ جانوران ۱۷

۶-۱ زمین شناسی و وضعیت خاک ۱۷

عوامل مخل تخریب بافت تاریخی ماسوله ۱۸

۱- عوامل طبیعی ۱۸

۲- عوامل انسانی ۱۹

۲- پیشینه تاریخی ۱۹

۳- جمعیت و اقتصاد ۲۱

۴- ارزش های کالبدی ۲۲

۱-۴ ویژگی های شهری ۲۲

۲-۴ ویژگی های معماری ۲۴

۳-۴ ویژگی های هنرهای مرتبط ۳۶

 

 

مقدمه

هرجا که تنوع طبیعی و انسانی، تحت سیطره زمان و تاریخ- در هم می آمیزد. نوعی از الگوهای زیستی شکل می گیرد، که به نوبه خود می تواند استثنایی و منحصر به فرد باشد.

ماسوله، نمونه بارزی از این نوع زیستگاه تاریخی بشر است، که به عنوان یک اثر ملی در سال 1354 شمسی به شماره 1090 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. این شهر تاریخی، در طول عمر هزار ساله خود، در هماهنگی خارق العاده میان انسان و طبیعت، نمونه بارزی به شمار می آید.

این شهر تاریخی در وسعتی معادل 6/1 هکتار و در چهار محله ی خانه بر، کشه سر، اسد محله و مسجد بر شکل گرفته است. دارای بازاری در چهار طبقه می باشد که هر چهار محله به طور مستقل به بافت بازار شهر ارتباط بی واسطه دارند. در حال حاضر در ماسوله بیش از 350 واحد مسکونی وجود دارد که در گذشته (حدود صد سال پیش)، این تعداد به 600 واحد بالغ می گردیده است. وجود بیش از 120 واحد تجاری در محدوده بازار آن، بیش از 6 کاروان سرا، دو حمام قدیمی، بیش از 33 چشمه عمومی، ده مسجد و پنج امامزاده حاکی از رونق و شکوفایی این شهر در دوره های متأخر می باشد. جمعیت ماسوله طی 60 سال گذشته از حدود 3500 نفر به 900 نفر کاهش یافته است، این امر نشانه سیر نزولی تاریخ این شهر کهن است.

انسان هایی که در یک زندگی کاملاً سازگار با طبیعت، این زیستگاه و این کالبد شهری و معماری خارق العاده را خلق کردند، اگر می دانستند آیندگانشان این گونه با دست آوردهایشان رفتار می کنند، بی شک، به سادگی آنها را به آیندگان نمی سپردند.

در دهه های اخیر و به دلایل گوناگون هویت تاریخی فرهنگی و زیست محیطی این مجموعه نادر مخدوش شده است و وضعیت فعلی این بافت باارزش در شأن شهرت قبله نمی باشد.

با این همه شهرت و محبوبیت ماسوله در میان پنج شهر- روستای شگفت انگیز (ابیانه، کندوان، میمند و سرسید آقا) زبان زد خاص و عام است. شاید سالیانه چند هزار نفر مسافر از این شهر تاریخی و مناظر تاریخی و طبیعی آن دیدن می کنند. این تعداد مسافر بیشتر در سه ماهه تابستان از این شهر بازدید می کنند، چرا که هوای آن در این فصل معتدل و مرطوب است. گرچه که زیبایی های آن در سه فصل دیگر سال چه بسا بیش از تابستان است.

تمامی مسافرانی که علاقمند به استفاده از مناظر طبیعی هستند در سه فصل بهار، پاییز و زمستان می توانند شاهد مناظری بدیع از طبیعت باشند. آنان که جویای فضایی آرام، ساکت و خلوت هستند نیز در این سه فصل ماسوله را بسیار مناسب خواهند یافت.

مسافرت به ماسوله

شهر تاریخی ماسوله همه ساله پذیرای مسافرانی از شهرهای دور و نزدیک و از خارج از کشور است که به این شهر می آیند. بیشترین مسافران طی سه ماهه تابستان به این شهر سفر می کنند.آن دسته از مسافران ایرانی که از شهرهای دور می آیند معمولاً جهت بازدید از بافت معماری و تاریخی شهر اقدام به سفر می کنند. اما بسیاری از مسافران شهرهای نزدیک برای استفاده از آب و هوا و طبیعت مطبوع ماسوله به این شهر می آیند. تمام مسافران غیرایرانی فقط برای بازدید از معماری و شهرسازی تاریخی ماسوله اقدام به سفر می کنند. در این میان دسته های کوچک و بزرگ طبیعت دوستان را نیز باید نام برد که معمولاً از شهرهای نزدیک و در گروه های 5 تا 200 نفره و به عنوان کوهنوردی و کوه پیمایی به این شهر می آیند.

در هر صورت جاذبه های تاریخی، معماری و طبیعی ماسوله به گونه ای است که هر نوع مسافر با هر نوع سلیقه ای را به سمت خود جذب می کند. حتی زمستان پربرف این شهر نیز جاذب دسته ای از میهمانان است.

وجود امکانات رفاهی قابل ملاحظه، راه ارتباطی مناسب و محل های اقامتی محلی و سنتی از امتیازاتی هستند که توان پذیرایی مردم این شهر را از مسافران افزایش می دهند.

دیدن ماسوله و معماری آن به عنوان یک شهر تاریخی و استفاده از مناظر طبیعی و ساختمانی زیبای آن طی حداقل یک شبانه روز اقامت در خانه های سنتی مردم میهمان نواز آن یادگاری بی نظیر برای هر مسافری خواهد بود.

1- معیارهای طبیعی

1-1 مختصات جغرافیایی

شهر تاریخی ماسوله در غربی ترین قسمت استان گیلان و در منتهی الیه منطقه مرطوب خزری و در فاصله 60 کیلومتری غرب شهرستان رشت (مرکز استان)، 35 کیلومتری غرب شهرستان فومن و در منتهی الیه غرب رشته کوه های البرز (کوه های تالش) با ارتفاع 3050 متر و در عرض جغرافیایی 370913 شمالی و طول جغرافیایی 485914 شرقی قرار گرفته است. وسعت آن حدوداً 16 هکتار بوده، در ارتفاع 1050 متر از سطح دریای آزاد قرار گرفته و بین بالاترین و پایین ترین نقطه ی آن بیش از 120 متر اختلاف ارتفاع وجود دارد. همچنین از ظرق به شهرستان فومن، از غرب به شهرستان خلخال، از شمال به شهرستان ماسال و از جنوب به تارم علیا منتهی می شود. منطقه ای که ماسوله در آن قرار دارد، منطقه ای کوهستانی است. دنباله سلسله جبال قافلان کوه از جنوب آن می گذرد و در نقطه مقابل این رشته کوه، کوه های طالش قرار دارد. از دره به وجود آمده (قزل دره) ماسوله رودخان گذشته و به مرداب انزلی می ریزد، محلی که ماسوله فعلی قرار گرفته، قبلاً به بقر بیشه معروف بوده است.

2- خصوصیات اقلیمی

آب و هوای خاص منطقه ی تالش، متأثر از کوه های البرز و دریای خزر است. کوه های تالش با امتداد شمالی- جنوبی و کوهستان البرز با امتداد شرقی- غربی مانند سدی از عبور بخار آب حاصل از دریای خزر و بادهای مرطوب شمال غربی به داخل ایران جلوگیری می کند و به سبب ارتفاع زیادی که دارند موجب بارندگی بسیار در این ناحیه می گردند. ماسوله دارای آب و هوای معتدل و مرطوب در تابستان و سرد و مرطوب در زمستان می باشد. با این حال آفتاب تابستانی آن سوزان است. دمای متوسط سالانه 12 درجه سانتی گراد، میزان بارندگی سالانه 700 میلی متر و میزان بارش برف در سال 800 میلی متر است. دارای بیش از 35 روز یخبندان بوده و بیش از 100 روز را با مه غلیظ سپری می کند.

خصوصیات آب و هوا در ماه های مختلف سال:

1- فروردین:

به طور کلی وضعیت آب و هوا در این ماه به صورت معتدل سرد و بسیار مرطوب همراه با بارش باران و کمی هم برف و آسمانی ابری و مه آلود است.

متوسط ماهانه دما در این ماه 4/9+ درجه سانتی گراد است، اما ممکن است تا 6/14+ درجه افزایش یابد و یا تا 9/6+ درجه کاهش یابد. این بدین معناست که دمای ماسوله در این ماه به طور معمول در وضعیت a نسبتاً سرد و یا سرد قرار می گیرد. در عین حال شرایط یخبندان در اوایل این ماه نیز خیلی دور از انتظار نیست.

از نظر رطوبت نسبی فروردین ماه را می توان از مرطوب ترین ماه های سال دانست. به طوری که متوسط رطوبت نسی در این ماه به 79% می رسد. البته ممکن است در شرایط حداکثر به 81% و در شرایط حداقل به 77% نیز برسد. بدین ترتیب ماسوله در این ماه هوایی بسیار مرطوب دارد.

فروردین ماه یکی از پرباران ترین ماه های سال است و ممکن است طی این ماه بین 80 میلیمتر باران ببارد. ممکن است تا 20 روز از این ماه بارش وجود داشته باشد. حداکثر بار روزانه در این ماه بین 35 تا 55 میلیمتر می تواند باشد. در عین حال که بارش به صورت برف نیز در این ماه (البته بسیار کمتر از زمستان) وجود دارد.

طول خورشیدی روز در این ماه بین 12 تا 13 ساعت است و نیمه اول ماه عموماً همراه با باد می باشد.

2- اردیبهشت:

وضعیت آب و هوای ماسوله در این ماه به صورت معتدل و مطبوع و هوای بسیار مرطوب همراه با بارش باران و آسمانی نسبتاً ابری است. متوسط ماهانه دما در این ماه 1/13+ درجه سانتی گراد است. اما ممکن است تا 3/16+ درجه افزایش یافته و یا تا 4/9+ درجه کاهش یابد. این بدان معناست که دمای ماسوله در این ماه به طور معمول در وضعیت معتدل و یا نسبتاً سرد قرار دارد. شرایط یخبندان در این ماه وجود ندارد. از نظر رطوبت نسبی از اردیبهشت ماه به طور متوسط با رطوبت نسبی 85% مواجه است. البته ممکن است در شرایط حداکثر به 87% و حداقل 84% برسد. این بدان معناست که ماسوله در این ماه روزهایی بسیار مرطوب و گاهی نیمه مرطوب دارد.

در عین حال بارش باران در این ماه به طور متوسط حدود 65 میلیمتر است و ماهی پرباران سپری می شود. احتمال بارش به صورت برف امکان پذیر بوده اما به ندرت اتفاق می افتد.

طول خورشیدی روز در این ماه بین 13 تا 5/13 ساعت بوده و وزش باد نسبت به زمستان بسیار کاهش یافته است.

3- خرداد:

وضعیت آب و هوای ماسوله در این ماه به صورت معتدل، گرم و مرطوب، همراه با کمی باران مطبوع و روزهای آفتابی و دلپذیر است.

متوسط ماهانه دما در این ماه 9/16+ درجه سانتی گراد است. اما ممکن است تا 0/22+  درجه افزاییش یافته و یا تا 4/13+ درجه کاهش یابد. این بدان معناست که دمای ماسوله در این ماه به طور معمول در وضعیت معتدل گرم قرار دارد.

متوسط رطوبت نسبی در این ماه 87% می باشد. البته ممکن است در شرایط حداکثر به 90% و در شرایط حداقل به 76% برسد. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای بسیار مرطوب و هم نسبتاً مرطوب سپری می شود.

در عین حال متوسط بارش باران در این ماه به طور متوسط 35 میلیمتر می باشد. در این ماه روزهای متوالی همراه با بارش کمتر اتفاق می افتد و روزهای آفتابی در طول ماه بیش از 15 روز است.

طول خورشیدی روز در این ماه بین 5/13 تا5/14 ساعت بوده و وزش باد در این ماه تقریباً متوقف می شود.

 

تیر ماه :

متوسط ماهانه دما در این ماه 5/18+ درجه سانتی گراد می باشد. حال آنکه متوسط ماهانه حداکثر دما در ماه 0/22+ درجه سانتی گراد و متوسط ماهانه حداقل دما 9/4+ درجه سانتی گراد است. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای معتدل گرم و هم روزهایی با هوای معتدل سپری می  شود.

از سوی دیگر حداکثر مطلق دما در یک روز تیر ماه می تواند تا 0/28+ درجه سانتی گراد افزایش یافته و حداقل مطلق آن تا 5/10+ درجه سانتی گراد کاهش یابد، در نتیجه در این دما هم می توان شاهد ساعاتی نسبتاً گرم و هم معتدل سرد بود.

مرداد ماه

متوسط ماهانه دما در این ماه 9/17+ درجه سانتی گراد می باشد. حال آنکه متوسط ماهانه حداکثر دما در ماه مرداد 0/21+ درجه سانتی گراد و متوسط ماهانه حداقل دما 0/14+ درجه سانتی گراد است. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای معتدل گرم و هم روزهایی با هوای معتدل سپری می  شود.

از سوی دیگر حداکثر مطلق دما در یک روز مرداد ماه می تواند تا 0/27+ درجه سانتی گراد افزایش یافته و حداقل مطلق آن تا 5/12+ درجه سانتی گراد کاهش یابد، در نتیجه در این دما هم می توان شاهد ساعاتی نسبتاً گرم و هم معتدل سرد بود.

 

شهریور ماه

متوسط ماهانه دما در این ماه 7/17+ درجه سانتی گراد می باشد. حال آنکه متوسط ماهانه حداکثر دما در شهریور ماه 8/12+ درجه سانتی گراد و متوسط ماهانه حداقل دما 2/14+ درجه سانتی گراد است. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای معتدل گرم و هم روزهایی با هوای معتدل سپری می  شود.

از سوی دیگر حداکثر مطلق دما در یک روز شهریور ماه می تواند تا 0/30+ درجه سانتی گراد افزایش یافته و حداقل مطلق آن تا 5/10+ درجه سانتی گراد کاهش یابد، در نتیجه در این دما هم می توان شاهد ساعاتی نسبتاً گرم و هم معتدل سرد بود.

مهر ماه

متوسط ماهانه دما در این ماه 1/14+ درجه سانتی گراد می باشد. حال آنکه متوسط ماهانه حداکثر دما در مهر ماه 4/17+ درجه سانتی گراد است. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای معتدل گرم و هم روزهایی با هوای معتدل سپری می  شود.

از سوی دیگر حداکثر مطلق دما در یک روز مهر ماه می تواند تا 0/24+ درجه سانتی گراد افزایش یافته و حداقل مطلق آن تا 0/8+ درجه سانتی گراد کاهش یابد، در نتیجه در این دما هم می توان شاهد ساعاتی نسبتاً گرم و هم نسبتاً سرد بود.

 

آبان ماه

متوسط ماهانه دما در این ماه 4/10+ درجه سانتی گراد می باشد. حال آنکه متوسط ماهانه حداکثر دما در آبان ماه 9/13+ درجه سانتی گراد و متوسط ماهانه حداقل دما 8/6+ درجه سانتی گراد است. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای معتدل گرم و هم روزهایی با هوای نسبتاً سپری می  شود.

از سوی دیگر حداکثر مطلق دما در یک روز آبان ماه می تواند تا 0/29+ درجه سانتی گراد افزایش یافته و حداقل مطلق آن تا 0/3+ درجه سانتی گراد کاهش یابد، در نتیجه در این دما هم می توان شاهد ساعاتی معتدل گرم و هم سرد بود.

آذر ماه

متوسط ماهانه دما در این ماه 4/6+ درجه سانتی گراد می باشد. حال آنکه متوسط ماهانه حداکثر دما در ماه آذر 1/10+ درجه سانتی گراد و متوسط ماهانه حداقل آن 8/2+ درجه سانتی گراد است. این بدان معناست که در این ماه هم روزهایی با هوای معتدل سرد و هم روزهایی با هوای سرد سپری می  شود.

 

--

دانلود کامل مقاله شهر ماسوله زیستگاه تاریخی

تحقیق استان قزوین

تحقیق استان قزوین


تحقیق استان قزوین

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد 

فهرست مطالب

جایگاه صنعت گردشگری در استان قزوین ۵

جاذبه های گردشگری استان ۵

۱- آب و هوا و مزیتهای اقلیمی ۶

۲- رودخانه ها و تالابها ۷

۳- چشمه ها (آب گرم و آب معدنی) ۸

۴- پوشش گیاهی ۱۷

۵- مناطق حفاظت شده ۱۷

۶- باغها و پریسها ۱۸

۷- کوهها و چشم اندازهای کوهپایه ای ۱۹

وجود رودخانه های دایمی در دره ها ۲۱

ب) جاذبه های یادمانی و تاریخی ۲۲

کاخهای صفویه ۲۲

الف) کاخ چهلستون (کلاه فرنگی) ۲۲

ب) عمارت عالی قاپو ۲۳

مقابر و آرامگاهها ۲۳

مجموعة بازارها و سراها ۲۵

آب انبارها و قنوات ۲۶

حمام ها و گرمابه های قدیمی ۲۷

کلیساها ۲۸

محوطه ها و گذرگاههای باستانی [۲۸] ۲۸

کاروانسرای محمد آباد ۲۹

برجهای دوگانة خرقان ۲۹

قلعة الموت ۲۹

قزقلعه ۳۰

قلعه لمبسر ۳۰

قلعه شمیران ۳۱

دروازه ها ۳۱

ج – جاذبه های زیارتی ۳۱

 

جایگاه صنعت گردشگری در استان قزوین

استان قزوین با توجه به پیشینة تاریخی آن و با در نظر گرفتن قابلیت هایی که در زمینه جاذبه های تاریخی، گردشگری و منابع طبیعی و ... دارد میتواند نقش عمده و ویژه‌ای در زمینه توسعه صنعت توریسم داشته باشد که قابلیتها، امکانات و زمینه های مساعد آن به شرح ذیل می باشد:

- داشتن مواهب و چشم اندازهای طبیعی

- موقعیت مناسب استراتژیکی و ترانزیتی

- قابلیتهای بازرگانی - تجاری

- زمینه های مساعد علمی - تحقیقاتی

این استان با داشتن این قابلیتها و توانمندیها میتواند با برنامه ریزی ساختاری و زیربنایی جزء قطبهای موفق توریستی در سطح مالی و بین المللی مطرح شود [7].

جاذبه های گردشگری استان

الف – جاذبه های طبیعی [28]

جاذبه ها و چشم اندازهای طبیعی مشتمل بر مجموعه وضعیتهایی است که انسان با چشم و دیدگان خویش می بیند. مهمترین عوامل طبیعی که در هماهنگی با یکدیگر موجب شکل بخشیدن به چشم اندازها و مناظر طبیعی به صورت یک مجموعه یکپارچه میشوند مشتمل بر ویژگیهای توپوگرافی، ساختار اقلیمی و آب و هوایی، ساخت زمین شناختی، کم و کیف منابع آب، پوشش گیاهی (مرتع و جنگل) ، حیات وحش و ... است.

همچنین فضاهای کوهستانی شمالی سرمنشأ رودخانه های مهم و پر آبی است که بخش مهمی از آن بوسیله رودخانه شاهرود وارد سد سفید رود شده و نیز بخشی از آبهای سطحی رو به سمت جنوب، پس از مشروب ساختن دشتهای قزوین و تاکستان از استان خارج میشوند.

با توجه به عوامل طبیعی مذکور، پوشش گیاهی استان عمدتاً مرتعی بوده و در نواحی کوهستانی و کوهپایه ای شمالی در طارم و الموت عرصه های جنگلی متشکل از گونه های بلوط ، زرشک، سیب وحشی، پسته وحشی و ... است.

1- آب و هوا و مزیتهای اقلیمی 

اقلیم و ویژگیهای مطلوب آب و هوایی از جمله دمای آسایش و میزان بارندگیها و نوع آن، از مزیتهای عمدة جذب توریست به شمار می روند به نحوی که براساس مطالعات انجام شده در باب سهم هر یک از جاذبه ها در جذب گردشگران، 1/52% از گردشگران در جستجوی عوامل مساعد اقلیمی، مناظر طبیعی، سواحل و کناره های دریا بوده اند که نزد 5/36% از کل گردشگران، جاذبه های اقلیمی در رتبه اول قرار داشته است. بر همین اساس در استان قزوین به جز تیر و مرداد که گرما تا حدود کمی مانع از راحتی گردشگران است، سایر ماههای سال مطلوب می باشد.

2- رودخانه ها و تالابها

از مهمترین عناصر طبیعی در جذب مسافران،‌کم و کیف رودخانه ها، چشمه ها، تالابها، دریاچه ها و ... می باشد. این عنصر به تنهایی جاذبه ای ارزشمند و کم نظیر محسوب میشود که در شکل بخشی به سایر چشم اندازها و تصاویر طبیعی نقش مهمی ایفا می کند. استان قزوین از این لحاظ به دو فضای کاملاً متمایز تفکیک می شود. قسمتهای شمالی شهرستان قزوین و تاکستان برخوردار از رودخانه های متعدد و استخرها بوده و قسمتهای مرکزی و جنوبی استان دارای رودخانه های دائمی قابل توجهی نیست. به عبارت دیگر میتوان نواحی شمالی استان قزوین را در زمرة قلمروهای پرآب کشور محسوب کرد. مهمترین منابع آب استان قزوین در فصل اول و بخش هیدرولوژی آورده شده است.

 

3- چشمه ها (آب گرم و آب معدنی)

چشمه سارها و چشمه های آب معدنی به میزان قابل توجهی برای درمان انواع بیماریها مورد استفاده قرار می گیرند و از این رو امروزه نه تنها به عنوان مراکز آبدرمانی، بلکه از ارزشمندترین جاذبه های طبیعی در جذب مسافران تفریحی محسوب می شوند. استان قزوین همچون بسیاری از استانهای کشور چشمه های آب معدنی و طبیعی متعددی دارد که بطور سنتی مورد استفادة مردم قرار می گیرند. مهمترین این چشمه ها عبارتند از:

چشمة آب گرم همدان

یکی از چشمه های قزوین چشمة آب گرم واقع بین راه قزوین و همدان است که در 85 کیلومتری قزوین در سمت راست جاده و در مجاورت خوررود در کوهی که در کنار آن رودخانه واقع شده است قراردارد. قسمتی از آب چشمه به وسیلة یک ناو چوبی به دو حمامی که در آن نقطه ساخته شده می ریزد. چون مقدار آب این چشمه در فصول گوناگون کاستی و افزایش ندارد و با اندک و بسیاری بارندگی برف و باران، تغییری در مقدار آب آن حاصل نمی گردد، باید چشمة مزبور را از چشمه هایی دانست که مبدأ عمقی دارند. آب این چشمه پیش از آنکه تجزیه شود معروف بود که آب گوگردی است ولی با مشاهدة چشمه و نتیجة تجزیه دانسته شد که گوگردی در آن وجود ندارد. زیرا بوی هیدروژن سولفوره به هیچ وجه در چشمه استشمام نشده، ضمناً حتی یک سنگ کوچک گوگردی هم در اطراف چشمه دیده نشده است از این رو میتوان قضاوت نمود که آب این چشمه یک آب کلوروبیکربناته کلسیم است. آب چشمة مزبور از نظر آشامیدن غیر قابل شرب بوده و فقط به طور استحمام میتوان از آن استفاده کرد. این آب در بیماریهای روماتیسمی و عصبی و گاهی در امراض جلدی مفید می باشد، به همین جهت در خارش بدن مؤثر و دارای اثر موضعی بوده، پوست را تحریک و جریان خون سطحی را تسریح می کند. تأثیر سطحی این آب باعث منظم ساختن جریان خون در شکم شده و سرانجام در بیماریهای رحمی مفید است. همه ساله بیماران بسیاری بنا به دستور پزشک به آنجا مده و در این آب استحمام می‌کنند. فصل آب تنی سه ماهه تابستان است و مراجعه کنندگان شبانه روز دو تا سه مرتبه آب تنی می کنند. [30]

چشمه آب گرم یله گنبد

این چشمه در شمال غربی قزوین بین راه رشت – قزوین دور از جاده واقع شده و به نام دهی است که در سر راه آن قرار دارد. رفتن به این آبگرم از دو طریق آقابابا و کوهین صورت می گیرد و هر دو جاده به جاده “یله گنبد” منتهی می گردد و با اتومبیل میتوان تا آنجا رفت. چشمة آبگرم در دره مصفایی قرار دارد که از هر سو درختانی آنرا زینت داده است. [30] شمال دره از سنگهای آذرین و جنوب آن از سنگهای آهکی تشکیل شده است. چشمه دارای چند مظهر در چند نقطة نزدیک به هم است و آب آن در حوضچه هایی جهت استحمام جمع آوری می شود.آب این چشمه از گروه آبهای معدنی بیکربناته کلسیک آهن و گازدار بسیار گرم است. استحمام در این آب به سبب وجود گاز کربنیک و گرما، تسکین دهنده و ضد درد است. از این آب در درمان بیماریهای عصبی، مفصلی ، روماتیسم و بیماریهای عصبی استفاده می شود. آشامیدن آن نیز در کار دستگاه گوارش، کبد و مجاری صفراوی و درمان بیماریهای معده ای و روده ای اثر مثبت دارد [18]. گفته میشود بیماران تا هنگامی که در چشمه هستند هرگونه خوراکی را میتوانند بخورند اما پس از ترک کردن آنجا باید مدتی از خوردن ترشی جات و خوراکی های سرد و غذاهای سرخ کرده (غیر از گوشت گوسفند و تخم مرغ) پرهیز کنند. [30]

چشمة آبگرم خرقان

چشمة آب گرم خرقان به فاصله 95 کیلومتری قزوین از همدان و در کنار جاده قرار دارد. رودخانة ابهررود از این منطقه می گذرد و آب چشمة اب معدنی خرقان، پس از استفاده به آن می‌ریزد.

رسوبات دوران چهارم اطراف آنرا پوشانده اند. آب چشمة خرقان از میان رسوبهای کربناته که بر روی سازنده های آهکی دورة ائوسن قرار گرفته اند، بیرون می آید. دراین منطقه گسلی از شمال شرق به جنوب غرب وجود دارد که چشمة خرقان در قسمت انتهای جنوبی آن جای دارد. مظهرهای چشمه در اثر عواملی چون زمین لرزه یا پدیدة رسوب گذاری خود آب، در طول خط گسل تغییر محل فراوان داده و تپه ای از سنگ تراورتن به ارتفاع حدود 20 متر در مجاورت جادة آسفالته و اطراف آن پدید آورده اند.

آب چشمة خرقان از گروه آبهای کلررة سدیک و بیکربناتة کلسیک گرم، اسیدی و همراه با سیلیس می باشد.

ترکیب آب چشمة خرقان مشابه ترکیب آبهای معدنی موتیه و بوریون فرانسه است و در درمان دردهای عصبی، سیاتیک، رماتیسم، عفونتهای راههای تنفسی، ورم گلو و برونشیت مزمن (بصورت بخور و دوش بینی ) مؤثر میباشد. آشامیدن این آب، در درمان بیماریهای دستگاه گوارش، از قبیل سوء هاضمه ناشی از ضعف قوا توأم با یبوست و احتقان مفید است. [18]

چشمة آب معدنی ترش و لرزان

در 45 کیلومتری شمال غربی قزوین در کنار جادة شوسة قزوین – رشت دو چشمه به نامهای آب ترش و آب لرزان وجود دارد که به فاصلة چند صد متری از یکدیگر قرار گرفته اند. اطراف چشمه را رسوبهای آبرفتی به همراه لیمونیت و هماتیت پوشانده اند. بلورهای گچ و توده های سنگ گچ نیز در پیرامون چشمه وجود دارد. آزمایش میکروبی بر روی آب این چشمه ها، گونه ای آلودگی با منشأ غیر مدفوعی را نشان داده است.

آب هر دو چشمه از گروه آبهای سولفاتة کلسیک سرد و گازدار و آهن دار است. [18]

چشمه آبگرم جادة تاکستان – آوج

این چشمه از مهمترین چشمه های آبگرم استان قزوین به شمار می رود و هر ساله هزاران نفر برای استفاده از خواص درمانی آب آن، به این محل مسافرت می کنند. بعد از زمین لرزة خرداد 1369 ، ‌مقدار آب و دمای این چشمه افزایش یافته است. [18]

چشمة علی یا علی بلاغی

این چشمه در یک کیلومتری شمال روستای “مصرآباد” بخش آوج بوئین زهرا و کنار رودخانة خرقانرود در بخش خرقان شرقی قرار دارد. آب این چشمه بسیارسالم و گوارا است. [30]

چشمة آب معدنی دینه رود

این چشمه در بخش رودبار الموت قزوین واقع شده و معروف است که آب این چشمه برای بیماریهای معدی سودمند است، زیرا دارای مواد آهنی است. [30]

چشمة گرمارود و آتانرود

در روستاهای گرمارود و آتانرود بخش رودبار  الموت چشمه های آبگرمی است که حرارت زیادی ندارد و ظاهراً چشمه های آهکی است. در تابستان بسیاری از مردم برای آب تنی به آنجا می روند ولی در زمستان که هوا سرد است، سنگها را گرم کرده، در آب می‌اندازند و آنگاه به شستشو می پردازند. [30]

چشمه دره برگلو

پایین قلعة الموت – در درة برگلو – چشمة آبی است که ظاهراً دارای مواد آهنی است، زیرا مسیر آن زرد رنگ است و چنانچه می گویند مفید و سودمند می باشد. [30]

چشمة کوچنان

در 7 کیلومتری شمال شرقی بخش معلم کلایه چشمه ای وجود دارد که آب کم کم از بالا به پایین می چکد و پس از رسوب به شکل سنگ سفیدی در می آید به این معنی که قطره قطره می چکد و تشکیل سنگهای رسوبی مرمری قلوه ای می دهد. این سنگها را اگر در برابر حرارت شدید قرار دهیم به تدریج تبخیر شده و از میان می رود.[30]

چشمة کنگرین

کنگرین از توابع رودبار الموت است و در 49 کیلومتری غرب معلم کلایه واقع شده، آب این چشمه پس از جریان رسوب کرده و به شکل سنگی سفید در می آید. [30]

چشمة یخچال یا معدن یخ

در 12 کیلومتری شمالغربی یله گنبد واقع شده و تا قزوین حدود 40 کیلومتر فاصله است. در نقطه ای از کوه دخمه مانند است که چشمه ای در آن جاری است. هنگام گرمی هوا، یخ می بندد و در سردی هوا روان می شود. در واقع آنجا یخچال طبیعی خوبی است که در گذشته هر وقت یخ در قزوین نایاب می شد از آنجا یخ به شهر می آوردند و این همان چشمه ای است که صاحبان عجایب المخلوقات و نزهه القلوب در کتابهای خود به آن اشاره کرده اند.[30]

خاتون چشمه

گفته میشود در 12 کیلومتری غرب آبگرم همدن است. آب این چشمه به محض بیرون آمدن از چشمه بسته می شود و به صورت سنگ در می آید. هر کس از این آب بنوشد بلافاصله بیمار شده و می میرد زیرا آب در معده تبدیل به سنگ شده، و باعث هلاکت می گردد [30] البته بنا به اظهار کارشناسان ادارة محیط زیست استان قزوین صحت این موضوع مورد شک بوده و آب چشمه مورد استفادة کشاورزی قرار می گیرد، آبدهی چشمه بسیار خوب است و در مواقع خشکسالی آب مناسبی را برای روستاهای اطراف فراهم می آورد.

چشمة زیتک

در قلعة زیتک قاقازان در بخش مرکزی قزوین، در 2 کیلومتری آبادی، چشمه آبگرم ملایمی است که حرارت آنرا 44 درجه بیان نموده اند. این آب هم املاحی دارد که دارای خواص طبی است. در ایام تابستان از نقاط دور و نزدیک به آنجا آمده و از آن آب استفاده می‌کنند. [30]

 

چشمة آب ساران

در مجاورت روستای ساغران پایین در شهرستان بوئین زهرا واقع شده و معروف است هر وقت آفت ملخ بیاید آب این چشمه را می برند و در مزارعی که ملخ آمده می گذارند، با این کار در آن محل سار فراوانی پیدا شده به ملخها حمله می کند و آنها را از میان بر‌می‌دارد. اصل این چشمه بنام آبادی، موسوم به چشمة ساغران بوده و بخاطر کثرت استعمال به “چشمه آب ساران” معروف شده است. البته اثری هم که مشهور است آنقدر صحت ندارد زیرا به گفتة اهالی همان نواحی، در نزدیکیهای این چشمه ملخ آمده،‌ از این آب برده اند ولی اثر و نتیجه ای ندیده اند. [30]

چشمة ماران

این چشمه در روستای ساغران بالا در بوئین زهرا قرار دارد و معروف است هر جا از آب آنرا ببرند ماران بسیاری در آنجا جمع و اسباب مزاحمت می شوند. آنچه گفته میشود به نقل قول از گذشتگان است.[37]

چهل چشمه

این چشمه در کنار روستای قلعه در مسیر آبگرم به قزوین، حدود 5 کیلومتری آبگرم، در سمت راست،‌کنار جاده واقع شده است. به علت زیادی چشمه، به این نام معروف است. این چشمه دارای آبی زلال می باشد.[37]

چشمة دریابیک (دریاچة دریابیک)

این چشمه در 25 کیلومترین شرق بخش آوج از شهرستان بوئین زهرا در کنار روستای پرسبانج قرار گرفته، طبق گفتة اهالی بصورت یک قیف بوده که اشیاء و جانوران را به طرف خود می کشد و خطرناک است. در سال 1352 غواصی تا عمق 40 متری پایین رفته و دنبالة دهانه هنوز ادامه داشته است و بعلت مکندگی، امکان پیشروی مسیر نبوده است. آب این چشمه نیز برای بیماریهایی از جمله بیماریهای پوستی سودمند بوده ولی آب آن بدطعم و غیرقابل شرب است.[37]

چشمة عباس آباد

این چشمه در جادة قزوین – همدان در 150 کیلومتری همدان در جادة فرعی بطرف روستای عباس آباد قرار دارد. آب این چشمه از شکاف سنگهای آتشفشانی از زمین خارج میشود. عامل تشکیل این چشمه شکاف گسلی می باشد. آب این چشمه در ردیف کلروره سولفاتة سرد می باشد.[37]

چشمة آبگرم قطور رسویی

این چشمه در مسیر جادة قزوین – همدان، در جنوب غربی جاده، در روستایی بنام مهرآباد قرار دارد. آب این چشمه در ردیف کلروره سولفاتة ولرم می باشد. [37]

 

4- پوشش گیاهی

پوشش گیاهی طبیعی، برآیند عملکرد عوامل اقلیم، اب و خاک و ساخت توپوگرافی و همچنین تأثیر حیات وحش بر اکوسیستم است. بر این اساس، پوشش گیاهی را میتوان در زمرة مهمترین شاخصهای تعیین کیفیت و استعدادهای طبیعی برشمرد. پوشش گیاهی، به ویژه جنگلها در شمار مهمترین و زیباترین جلوه ها و چشم اندازهای طبیعی و از جاذبه های کم نظیر گردشگری و امکانات مناسب گذران اوقات فراغت، تلقی می شوند.

استان قزوین با برخورداری از میکروکلیمای متنوع و شرایط توپوگرافی و آب و هوایی متفاوت، از پوشش گیاهی مرتعی در نواحی جنوبی، شرقی ، غربی (عمدة قلمرو استان) و پوشش جنگلی در فضاهای حاشیة شمالی برخوردار است.[28]

مبحث پوشش گیاهی بطور مفصل در فصل سوم قید شده است.

5- مناطق حفاظت شده

به منظور تضمین بقا و پایداری فرآیند اکولوژیک و حفظ ذخیرة ژنتیکی انتخاب عرصه هایی از طبیعت و تحت حفاظت قراردادن آن بصورت یک ذخیره گاه زیستی برای نسل امروز و نسلهای آینده و بهره برداری بهینه و برنامه ریزی شده از این فضاها، سیاستهای حفاظتی گوناگونی بکار گرفته می شود که مهمترین آنها استراتژی و طبقه بندی دهگانة اتحادیه بین المللی حفاظت از محیط و منابع طبیعی است. براساس این طبقه بندی در استان قزوین، چندین عرصة طبیعی تحت عوان “ مناطق حفاظت شده” مناطق شکار ممنوع ، و مناطق آزاد توسط سازمان محیط زیست متمایز و مدیریت می شود که شرح آنها در فصل دوم آمده است.

بر پایه بررسیهای انجام شده، گسترة استان قزوین با توجه به تنوع اقلیمی، توپوگرافی و پوشش گیاهی از مستعدترین مناطق حیات وحش کشور محسوب می شود و در گذشتة نه چندان دور در زمرة شکارگاههای مهم کشور بوده است و امروزه نیز براساس سیاستهای سازمان محیط زیست، نگهداری و حفظ حیات وحش، از سوی این سازمان مجوز و پروانه های شکار برای پرندگان، گراز، ماهیان و ... صادر میشود.[28]

6- باغها و پریسها

باغها و پردیسهای ایرانی در جهان کم نظیرند و بعنوان یکی از قابلیتهای ارزشمند گردشگری در سطح جهانی محسوب می شوند. چنانکه اسناد تاریخی نشان می دهد قدمت احداث باغ در ایران زمین به دوران هخامنشیان می رسد. در آن روزگار مردم بر این باور بوده اند که انسانها بعد از مرگ بصورت و شکل درخت در می آیند و دارای زندگی ابدی خواهند بود. براین اساس، درختکاری و ایجاد باغها بعنوان یک ارزش و باور مذهبی – فرهنگی قلمداد می شده است.

باغهای ایرانی مجموعة بهم پیوسته و هماهنگ از تلفیق و ترکیب آب و گیاه است. نظم طبیعت در باغهای ایرانی به نهایت کمال رسیده است و هنر احداث باغ به شیوة ایرانی یکی از میراثها و ثروتهای فرهنگی و هنری جهان شمرده می شود.

در استان قزوین به دلیل قابلیتهای آب و خاک و اقلیم مساعد، احداث باغ از گذشتة بسیار دور رایج بوده و امروزه در نواحی مختلف استان، اراضی وسیعی به باغ و کشت انواع درختان میوه تخصیص داده شده است که به طور نمونه میتوان به باغهای یک دست و یکپارچة قدیم آباد در 6 کیلومتری جادة قزوین – بوئین زهرا و همچنین باغهای متراکم، باطراوت و زیبای الموت در بسیاری از آبادیها به ویژه در گازرخان اشاره کرد. در ناحیه الموت باغها عمدتاً متشکل از درختان گردو، گیلاس، فندق، آلبالو، زغال اخته و ... و در قزوین درختانی نظیر زردآلو، گلابی، شفتالو و سیب در باغها کشت شده است.[28]

7- کوهها و چشم اندازهای کوهپایه ای

عواض جغرافیایی و پستی و بلندیها چشم اندازهایی را به وجود می آورد که از یکنواختی محیط کاسته و جاذبه های دیدنی را فزونی می بخشد. کوهها،‌ارتفاعات و دره ها موجب پیدایش پدیده ها، اقلیمهای ویژه ، شرایط رویشی ، تغییر در مناظر و چشم اندازهای طبیعی و ... می شوند که هر یک ویژگیهای ارزشمندی برای جذب و جذب دیدارکنندگان به شمار می‌آیند.

استان قزوین متشکل از سه قلمرو متمایز توپوگرافیکی کوهستانی، کوهپایه ای و دشتی است. فضاهای کوهستانی عموماً دارای روندی شرقی – غربی بوده و از میزان بلندی این ارتفاعات از شمال به جنوب و از غرب به شرق کاسته می شود. در حقیقت ارتفاعات عمدة استان، ادامة رشته کوههای البرز و ارتفاعات مرکزی کشور است که به ارتفاعات شمالی – غربی و جنوبی تقسیم می شوند.

ارتفاعات شمالی بخشی از کوههای البرز غربی می باشند که روندی شرقی – غربی دارند. قلل بلند و مهم این رشته کوهها سیالان، خشکچال، کشیکان، کی جگین و سفیدکوه است که به ترتیب 4175 ، 3950 ، 4056 ، 3500 و 2300 متر از سطح دریا ارتفاع دارند. ارتفاعات شمالی استان قریب به 20% از کل وسعت استان را در بر می گیرند.

ارتفاعات غربی با راستای شمالی غربی – جنوب شرقی از حدود طارم شروع شده و تا غرب تاکستان و بوئین زهرا را در بر می گیرند ارتفاع این کوهها در غرب تاکستان کاهش می‌یابد. در این رشته کوهها ارتفاعات مهم مشتمل بر چرگر، بهادر و شترکوه است.

رشته کوههای جنوبی با روندی شرقی – غربی همچون دیواری استان قزوین را از استانهای همدان و مرکزی جدا می کنند. قلل مهم این رشته کوهها خرقان، آق داغ و آلاسنج است.

در فضاهای کوهستانی و کوهپایه ای شمال شرقی و غربی استان قزوین به دلیل وجود پارامترها و قابلیتهای متعدد و مهم طبیعی و تلفیق این عناصر با یکدیگر چشم اندازهای زیبایی به وجود آمده است که جوابگوی نیازهای انواع گردشگران به ویژه تفریحی ، سیاحتی و ورزشی می باشند و این در حالی است که فضاهای مزبور تجهیز نشده اند. پارامترها و قابلیتهای عمده ای که در این فضا به چشم می خورد از این قرار است:

دره ها و کوهپایه ها که سراسر زیر کشت انواع درختان میوه (گیلاس، آلبالو ، گردو و انگور) است

 

--

دانلود کامل تحقیق استان قزوین

زندگینامه ابولضر فارابی


عنوان : زندگینامه ابولضر فارابی
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه
کودکی ابونصر فارابی
زندگی اجتماعی و سیاسی زمان فارابی
وضع علمی فارابی 
آثار و کتابهای فارابی
آثار او در منطق
احضاء العلوم
کتاب الجمع بین رأی الحکمین
حساسیت مدینه 
مدینه فاضله 
رئیس مدینه فاضله 
امام و فیلسوف 
آراء اهل مدینه فاضله
مدن غیر فاضله
آراء مدن جاهله وضاله
فلسفه مدنی فارابی
مقدمه
بعد از فارابی تا دو سه قرن پیش ، تقریباً تمامی دانشمندان و فلاسفة اسلامی تحت تآثیر عقاید او در تمام زمینه ها از جمله بررسی مایل اجتماعی و علم مدینت قرار گرفته اند. زیرا هیچ مسأله ای در فلسفه اسلامی نیست که فارابی به طرح و توضیح آن نپرداخته باشد. متأسفانه در دو سه قرن اخیر است که تقریباً اکثریت فلاسفة‌ اسلامی در تحقیقات فلسفی خود توجهی به طرح مسایل اجتماعی یا علم الاجتماع نکرده اند. این امر باعث شگفتی صاحبنظران نیز شده است. که چرا تفکر فلسفی و مطالعات فلاسفه اسلامی از طرح اجتماعی و تمدن شوی به دور مانده است.
در حالیکه توجه به جنبه های عملی این مطالعات است که به ارزش آن می افزاید، چنانکه افلاطون نیز گفته است: 
« حکمت بی سیاست ناقص  و سیاست بی حکمت باطل است و حکیم باید حاکم باشد و حاکم حکیم»
اگر فارابی سعی در جمع فلسفه و دیانت کرده است، این سعی دلیل وحدت دین و فلسفه نمی شود، این سعی لازمة اصول و مبانی فلسفه اوست و به اختصای وضع تاریخی تفکر، صورت گرفته است. بعبارت دیگر سعی فارابی درجمع دین وم علم ، کلام و تصوف با فلسفه، نتیجه پاسخ تازه ای به پرسش اساسی فلسفه وضوع بر تآسیس فلسفة اسلامی است. اگر فارابی به مطالعه و تدوین آراء یوناینان اکتفا می کرد، می توانست مانند کندی فلسفه را در جنب احکام وحی اثبات کند و معتوض نسبت دین و فلسفه نشود. در این صورت، بیان فلسفة او، تا این اندازه شکل نبود.
ممکن است ایراد شود که فلسفه‌ مدنی و مسائل آن در قیاس با مسائل نظری، چندان دشوار نیست، ولی کسانی می توانند چنین ایرادی بکنند که نمی دانند فهم مقاصه فلسفة‌ مدنی فارابی، موکول به درک عمیق فلسفة‌ نظری اوست.
درست است که فارابی، شاگرد فلاسفة‌ یونانی است، اما مقلد آنان نیست. اگر در بعضی از کتب، بمناسبت موقع و مقام، درباب تأثیر آراء فلاسفة یونانی تدر فلسفه اسلامی وتوجه فلاسفة‌ اسلامی، منجمله فارابی به فلسفة یونانی،‌تأکید شده است، نباید نتیجه گرفت که مدینه فاضلة فارابی افلاطونی یا ارسطوئی است.
غالب شرق شناسان اصرار داشته اند که با تتبعات خود، مراجع و مأخذ همه آرائ فلاسفه اسلامی را در بین آثار یونانی بخویند و فلسفة‌ اسلامی را التقاطی صرف بدانند، این طایفه در توجیه اختلاف صورت فلسفة‌ اسلامی با فلسفة‌ یونانی، سوء تفاهم و اشتباه و قصور فهم مسلمین را هم ذخیل دانسته اند. این قبیل اقوال، سطحی است و قائلان به آن دانسته یا ندانسته فلسفه را هیچ و پوچ انگاشته اند. زیرا اگر اشتباه و نفهمیدن مطلبی مؤدی به پیدایش فلسفه شود، هر قول نا مربوط نامفهوم را باید فلسفه دانست.
یکی از مسلمات عصر ما، اینست که آراء و اقوال اشخاص، انعکاسی از شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی است. بنابراین قول، فلسفة مدنی فارابی باید به مقتضای شرایط سیاسی و اجتماعی اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم هجری در بغداد، تدوین شده بود.
بعضی از مورخان سعی کرده اند که مناسبتی میان آراء فارابی ونظام سیاسی خلافت عباسی بیابند، اما در این باب هر چه گفته اند، تحکمی و نا مربوط بوده است، عجب آنکه این قبیل مطالب را کسانی عنوان می کنند که تمام یا قسمت اعظم آراء فارابی را مأخوذ از مأخذ یو نانی می دانند و متوجه نیستند که این دو قول را نمی توان جمع کرد.
آیا فارابی چنانکه خود تصریح کرده است، طرح مدینه فاضله را مطابق با نظام عالم می دانند یا چنانکه معمولاً گفته می شود، نظام موجودات در نظر او با توجه به ملاحظات و مقتضیات اجتماعی عنوان شده است؟ نظام موجودات در نظر فارابی، هیچ مناسبتی با نظام اجتماعی و مدنی و سیاسی زمان او ندارد.
فارابی در ترتیب طبقات و اصناف مدینه هم بدون اینکه متعرض نظام مدنی و سیاسی موجود شود، پنج طبقه و صنعت مدینه را متناسب با مراتب موجودات ذکر می کند.
البته فارابی منکر نیست که رؤسای مدینه ملاحظات مربوط به زمان و مکان را هم مراعات می کنند، اما این ملاحظات، خدشه  و لطمه ای به اصول وارد نمی کنند بلکه  صرفاً مربوط به اطلاق اصول بر موارد جزئی است. به این جهت علم به فلسفة‌ نظری فارابی، بیش از آشنائی بشرایط سیاسی و اجتماعی زمان، در فهم معانی فلسفة‌ مدنی او، اهمیت دارد.
مطلب دیگر، نسبت فلسفه نظری با علم مدنی و قیاس این علم با شریعت است.
دراینکه فلسفة نظری، اساس علم مدنی است، تردیدی نیست اما ثبات وحدت فلسفة‌مدنی و شریعت چه جهت دارد؟
از آنجاکه به نظر فارابی فلسفه باید اساس عمل و تدبیر امور و نظام مدینه باشد وشریعت عم اگر مخالف فلسفه صحیح باشد، در مدینة فاضله جائی ندارد، ناچار باید سعی در اثبات وحدت فلسفة ‌مدنی و شریعت شود یا لااقل شریعت و بطور کلی دیانت بر مبنای فلسفه تفسیر شود.
کودکی ابونصر فارابی
نام کوچک او محمد بن محمدبن طرخانی مشهور به ابونصر است. او در شهر فاراب از شهرهای ماوراءالنهر خراسان قدیم در سال 257 هجری قمری برابر با 870 به دنیا آمد،(1) و به همان جا منسوب گشت و فارابی نامیده شد: می گویند پدرش از امرای لشگریان طاهریان در خراسان بوده است. ابونصر دوران کودکی را در موطن اصلی خود گذراند، وتحصیلات ابتدایی را نیز در همان جا به انجام رسانید و به طور مسلم دارای هوش و استعداد ذاتی استثنایی بوده است.
1- در اینکه فاراب از بالد خراسان قدیم است یا از شهرهای بلاد ترک بین مورخین و نویسندگان تراجم احوال اختلاف نظر است. این ندیم نویسنده کتاب الفهر ست که مهمترین سند تاریخی است معتقد است که فاراب از بلاد خراسان و ماوراءالنهر است. با توجه به اینکه ابن ندیم در زمان شهرت نابغه بزرگ و اندیشمند بلند پایه زمان خود یعنی فارابی ضمن اشتغال به کار فروش کتاب دست اندر کار تهیه کتاب الفهر ست بود. و طبعاً توجه خاص به تحقیق در شرح حال رجال برجسته علمی و بیان کتب نویسندگان داشته است به طور مسلم نمی توانسته از دقت دربیان و تشریح احوال نادره زمانش ابونصر فارابی غافل بماند. و بر اساس حد سیاست دیگران حتی موطن و محل تولد او را بیان کند. نظریه دیگر منسوب به ابن حوقل می باشد او می گوید فاراب یا اطرار از بلاد ترک است به نظر  اینجانب  این گفته نمی تواند مخالف نظریه ابن ندیم باشد زیرا زبان محلی مردم شهرهای ماوراءالنهر در آن زمان اکثر ترکی بوده و هنوز هم اکثراً به لهجه ترکی یا ترکمن تکلم می کنند. با توجه به اینکه فارابی غالباً به لباس و زین ترکها در می امده و تکلم می نموده است به همین عنوان شهرت یافته است وابن حوقل نیز با توجه به همین شهرت گفته است فاراب از بلاد ترک است. و اصولاً عنوان طرخانی لقبی است که در زمان سامانیان به نزدیکان امراء سامانی داده می شده و عنوان پدرش بوده.
(1) منابع مورد اطمینانی که دربارة زندگی و شرح حال و دوران کودکی او مطالبی نوشته اند بسیار اندک و اگر هم وجود داشته ما از آن اطلاعاتی نداریم. اصولا مطالب مذکور در این منابع نیز غالباً مشابه یکدیگر است و در حدی نیست که ذهن نقادرا ضمن تجزیه و تحلیل موضوع ارضا نماید باید گفت که درمیان دانشمندان قدیم رسم نبوده که در تشریح احوال خصوصی خود چیزی بنویسد. و آیندگان را از حد سیاست و گمان و خیالپردازی برهانند.
تنها کسی که اقدام به چنین امری از میان دانشمندان نموده و شاگردان او هم درباره زندگی او به تفصیل مطالبی نوشته اند
زندگی علمی او
در شرح زندگی فارابی مطلبی که نشان دهنده جریان واقعی زندگی او باشد و از دوران طفولیت و جوانی او حکایت کند در کتابها و منابع مزبور وجود ندارد جز آنکه او در حدود چهل سالگی در زمان مقتدر نوزدهمین خلیفه عباسی که بین سالهای 295 تا 320هجری در بغداد و مرکز امپراطوری وسیع اسلامی خلافت داشت به منظور کسب دانش و تحصیل کمال نزد اساتید حکمت و فلسفه وارد بغداد شد.
بغداد در این وقت بزرگتری مرکز تحقیقات علمی و مجمع دانشمندان و فضلا در فنون مختلف آن زمان بود. شهرت و عظمت بغداد در دنیاس اسلام  و جهان آن روز بی نظیر شایسته مرکزیت امپراطوری عظیم اسلامی آن روز بود. و طبعاً چنین مرکز بزرگ دانش برای پرورش نادره زمانش چون ابونصر فارابی کاملاً محیطی مناسب بود.
ابونصر ادبیات و زبان عربی را نزد استاد برجسته این فن ابن سراج در کمال دقت فرا گرفت. علم منطق را نزد استاد بزرگ ابوبشر متی ابن یونس نیز آموخت.
ابن خلکان دروفیات الاعیان می گوید« فارابی هنگامی که وارد بغداد گردید ابوبشر از حکماء مشهور و اساتید بزرگ فلسفه بود. درفن منطق هم برجسته ترین استاد بود. درحوزه درسش صدها نفر از علاقه مندان دانش گرد می آمدند و او بر آنها کتاب منطق ارسطو را املا می کرد. و آنگاه به شرح و توضیحش می پرداخت. شاگردان نیز تقریرات استاد را می نوشتند و شهرت وتبحرش در فن منطق مانند نداشت . خوش بیان، سریع الانتقال، دقیق و لطیفه گو بود. سخنان نغز می گفت و معانی بدیع را با بیانی رسا و اشاراتی لطیف بیان می کرد نوشته هایش زیبا مشتمل بر اشاراتی نغز و پرمعنی و دلپذیر بود. تا آنجا که بعضی از علماء فن معتقدند فارابی که  کلیه کتب و تألیفاتش سراسر پر از نوشته های نغز و معانی دلپذیر است و در تفهیم مسائل مشکل علمی با بیانی ساده و رسانهایت استادی و مهارت را نشان داده فقط و فقط بر اثر فیوضات استادش ابوبشر بوده است.
ابونصر مانند سایر دانش پژوهان درحلقة‌ درس استاد به فرا گرفتن دانش منطق اشتغال داشت. بدین ترتیب مدتی در بغداد نزد اساتید برجسته در هر فن به فرا گرفتن رشته های دانش مشغول بود.
مورخین در منابع مذکور اتفاق دارند بر اینکه ابونصر هر مطلبی را هر چند مشکل بود به سرعت می فهمید و قدرت بیانش درحدی بود که مشکلات علمی را با بیانی ساده و در خور فهم همگان می توانست به دیگران بفهماند. در هوش وم ذکاوت نظیر نداشت و از سخنان پر نغز و پر معنی او است که گفته است مسأله علمی هر چقدر مشکل باشد اگر حقیقت داشته باشد فهمیدن و فهماندن آن با بیانی ساده کاملا امکان پذیر است 
به علت اهمیت خاصی که فارابی برای دانش منطق قائل بود برای اینکه هیچ نکتة  از مطالب این فن بر او پوشیده نماند از بغداد به حران  مرکز دیگر علمی در آن زمان رفت. بار دیگر دانش منطق را نزد ابوحیان بن جیلان که از حکما و فلاسفه بزرگ نصرانی آن زمان بود به دقت تمام مورد بررسی و تجزیه و تحلیل و مطالعه قرار داد. آنگاه به بغداد مراجعت نمود  و هم خود را صرف فراگرفتن رشته های مختلف حکمت و فلسفه نمود. با توجه به آمادگی کاملی که از نظر تسلط بر فن منطق یافته بود و اینکه منطق کلید فهم دانشهای نظری مزبور بود فهم مشکلات برای او دشوار نبود. بنابراین با کوشش و جد وجهد فراوان به مطالعه و تحقیق در متن و شرح و کلیه آنچه ارسطو راجع به فلسفه نقل شده بود مشغول گشت . و با تسلطی که به زبان یونانی داشت استفاده مستقیم از منابع اصلی این علوم برای او ممکن بود. در کتاب نفس که به تصنیف ارسطو معلم اول پیدا شده این جمله به خط  ابونصر نوشته شده « که من این کتاب را صد مرتبه خواندم» و نیز از او نقل شده « که کتاب سماع طبیعی مربوط به ارسطو را چهل مرتبه خواندم بازهم خود را نیازمند به مراجعه مجدد می دانستم. شیخ الرئیس ابو علی ابن سینا در شرح حال خود می نویسد که کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را مکرر و بارها خواندم، مطالب آن بر من کشف نشد چنانکه  می پنداشتم یا در این کتاب  مطلبی قابل فهم وجود ندارد یا آنکه من استعداد فهم و درک آن ر اندارم. به هر حال این موضوع را فراموش کردم تا آنکه روزی از بازار کتابفروشها می گذشتم فروشندة دوره گردی را دیدم که کتابی در دست داشت به اصرار تمام برای خریدن آنرا به من عرضه کرد، و من همچنان از خرید آن خود داری کردم. بر اثر اصرار زیاد او کتاب را خریدم. ناگهان متوجه شدم کتاب مزبور شرخی بر کتاب  ما بعد الطبیعه ارسطو به خط ابو نصر فارابی است. با یک بار خواندن، تمامی مطالب کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو بر من کشف شد.
از فارابی پرسیدند تو داناتری یا ارسطو؟ پاسخ داد « اگر در زمان ارسطو می بودم از بزرگترین شاگردان او محسوب می گردیدم»
فارابی اکثراً تألیفات خود را در بغداد به رشته تحریر در آورد. سپس به دمشق رفت ولی مدت کمی در آنجا توقف کرد.آنگاه متوجه مرکز علمی دیگر و مجمع دانشمندان اسلامی آن زمان مصر شد. پس از مدتی توقف در مصر به حلب نزد سیفالدوله که از امراء خاندان حمدانیون بود رفت.
ابن خلکان می گوید:  در پاره ای از مجموعه ها خواندم که هنگامی که ابونصر بر سیف الدوله وارد شد در حضور او جمعی از دانشمندنن و فضلا در هر رشته از علوم گرد آمده بودند. فارابی به لباس و زین ترکها که لباس دایمی او بود به طور ناشناس به جمع آنها در آمد و به هنگام ورود کمی درنگ نمود.
سیف الدول هبه تازه وارد خطاب نمود و گفت بنشین  فارابی گفت آنجا که تو می گویی بنشینم یا آنجا که شأن من است؟ امیر گفت آنجا که شأن تو است. ابونصر از میان جمعیت به صدر مجلس رفت تا رسید به جایگاه امیر. آنگاه امیر را کنار زد و جایش نشست سیف الدوله به غلامان که در بالای سر او بودند به زبان محلی که تنها امیر و غلامان به آن آگاهی داشتند خطاب نموده و گفت: این شیخ اسائه ادب نمود من از او سؤالاتی خواهم کرد، چنانچه از پاسخ عاجز ماند شما او را به خواری از مجلس برانید. فارابی خطاب به امیر به همان زبان گفت: « ای امیر درنگ نما که امور به عواقب آنها است»
سیف الدوله در شگفت آمده و به فارابی گفت:‌ مگر تو این زبان را می دانی؟ گفت بلی . هفتاد زبای دیگر. پس مقام او نزد امیر بلند شد. آنگاه بحث علمی در هر یک از فنون مختلف شروع گردید. در هر مورد فارابی با آرائی قاطع وکلامی عمیق مطلب را بیان می نمود.
بطوریکه حاضران در مجلس دم از گفتار فرو بستند، و به سخنان تنها گوینده مجمع - فارابی- گوش فرا دادند، و به ضبط تقریرات و بیانات او اکتفا کردن، و از سخنان مطبوع و دلپذیر  او بهره مند شدند. تا آنکه سیف الدوله حاضران در مجلس را مرخص کرد. با فارابی خلوت گزید و گفت:« به شراب مایلی؟ گفت نی. به خوراک مایلی؟ گفت نی! به سماع علاقه داری؟ گفت آری . آنگاه امیر به احضار هنرمندان فرمان داد. استادان برجسته درهر فن و در هر قسمت از نوازندگان جضور یافتند. به انواع آهنگ ها و نواها در دستگاه های مختلف موسیقی مشغول گشتند. فارابی در هر قسمت بر آنها خرده ها گرفت و گفت اشتباه کردید. امیر گفت: « مگر تو این صنعت می دانی؟» گفت آری و از خریطه خود قطعات عود را بیرون آورد. از آنها ترکیبی خاص بساخت و بنواختن مشغول شد. آنطور که همه حاضران در جلسه را به خنده آورد. سپس آهنگ دیگری بنواخت که همه به گریه افتادند. بعداً ترکیبی دیگر از قطعات عود بساخت، و بنواختن پرداخت  چنانکه همگی به خواب عمیق فرو رفتند حتی غلامان و دربانان. در این موقع فارابی همه را ترک نمود و از مجلس خارج شد. مورخین می نویسند این آلت همان قانونی است که از اختراعات فارابی است، و نیز فارابی نخستین کسی است که آنرا ترکیب کرده است.
گرچه این داستان به نظر غریب می رسد لکن با توجه به نبوغ فارابی در زمینه های مختلف علوم به هیچ وجه نمی تواند جای شگفتی و تردید باشد. بخصوص استادی و مهارت او در فن موسیقی. دلیل کامل این امر از کتابها و نوشته های او در زمینه های همه علوم آن روز که همه منابع آنها را متجاوز از یکصد کتاب، رساله و مقاله علمی با ارزش دانسته اند تأیید می گردد. ما در مبحث آثار فارابی به نقل از منابع مزبور بخصوص تاریخ الحکماء قفطی و طبقات الاطباء  ابن ابی اصیبعه و هفت کتاب، رساله و مقام را نام خواهیم برد که متأسفانه اکثراً مفقود شده است.
 
--

تحقیق تقسیمات سیاسی استان تهران

تحقیق تقسیمات سیاسی استان تهران


عنوان : تحقیق تقسیمات سیاسی استان تهران

فهرست 

«تقسیمات سیاسی استان»    4 

•    موقعیت کشوری    4 

•    ارتفاعات    4 

•    پوشش گیاهی    5 

•    اقلیم    6 

•    بارندگی    7 

•    بادها    8 

•    طول روز    8 

•    جمعیت    9 

•    کشاورزی    10 

•    صنایع    11 

•    معادن    11 

«پیشینه تاریخی تهران از نظر باستان‌شناسی»    13 

•    ساکنان چشمه‌علی    15 

•    قیطریه و دروس    16 

«نخستین توصیفها درباره تهران»    19 

«نظریه‌های متفاوت در مورد نگارش املاء و معنای تهران»    22 

«حمام، مراسم و اعتقادات مردم»    26 

•    بوق حمام    26 

•    قرق حمام    27 

•    انعام قرن نمودن حمام    27 

•    کیسه کشی و مشتمال‌ دادن    28 

•    حجامت کردن در حمام    28 

•    رفت و آمد جن در حمام    29 

«حمام، در قانون ابن‌سینا»    31 

«وقایع تاریخی حمام»    34 

«آب در فقه اسلامی»    36 

آب در اقتصاد اسلامی    36 

«بافت‌های تاریخی تهران»    38 

مداخله در بافت‌های تاریخی    39 

«حمام در گذر زمان (از پیش از اسلام تا به امروز)»    42 

« مبحث آب »    55 

مشاغل گوناگون در رابطه با آب    59 

قنات‌های تهران    62 

«معماری گرمابه‌ها»    65 

«تاثیر اقلیم در معماری گرمابه‌ها»    66 

«سیستم گرمادهی و تاسیسات گرمابه‌ها»    66

 

«تقسیمات سیاسی استان»

موقعیت کشوری 

استان تهران با وسعتی حدود 18956 کیلومتر مربع بین 34 تا 5/36 درجه عرض شمالی و 50 تا 53 درجه طول شرقی واقع شده است. این استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از شرق به استان سمنان و از غرب به استان قزوین محدود شده و مرکز آن شهر تهران است.

بر پایه آخرین تقسیمات کشوری، استان تهران در سال 1373 دارای 9 شهرستان، 22 شهر، 20 بخش، 62 دهستان و 1947 آبادی است.

شهرستان‌های آن عبارت‌اند از: 

شهرستان تهران، شهرستان دماوند، شهرستان ری، شهرستان ساوجبلاغ، شهرستان شمیرانات، شهرستان شهریار، شهرستان کرج، شهرستان ورامین، شهرستان اسلام‌شهر. 

«جغرافیای طبیعی و اقلیم»

• ارتفاعات 

استان تهران با رشته‌ کوه‌های البرز از استان‌های شمالی ایران جدا شده است. بخش مرتفع البرز در مرز شمال استان به 1500 متر می‌رسد که در سمت شمال غربی کشیده شده است. در ارتفاعات بالایی کوهستان البرز که دارای شیب نسبتاً تندی است، امکاناتی بسیار محدود برای دست‌یابی به منابع آب و کشاورزی وجود دارد. از این رو جمعیتی بسیار اندک در این نواحی ساکن شده‌اند. شهرستان و تقریباً همه شهر دماوند در این ارتفاعات قرار گرفته است.

ارتفاع رشته‌کوه‌های البرز به سوی شرق افزایش می‌یابد و در ارتفاع 5678 متری (قله دماوند) به بالاترین حد خود می‌رسد. قله دماوند در مرکز البرز قرار دارد و مرتفع‌ترین قله میان چکادهای آسیای غربی و اروپا است. قله دماوند آتشفشانی خاموش است که اکنون آخرین مرحله‌های پیش از خاموشی کامل را می‌گذراند و خروج گازهای گوگردی و چشمه‌های معدنی این ادعا را تایید می‌کند.

در شمال‌شرقی استان، کوه‌های سوادکوه و فیروزکوه قرار دارد و به ارتفاعات شهمیرزاد در شرق می‌پیوندد.

دیواره جنوبی کوه‌های البرز مرکزی را در استان تهران کوه‌های لواسانات و قره‌داغ و کوه‌های شمیرانات که بلندترین نقطه آن قله 3933 متری توچال می‌باشد، در بر گرفته است. از دیگر ارتفاعات استان می‌توان به کوه‌های حسن‌آباد و نمک در جنوب، بی‌بی شهربانو و القادر در جنوب شرقی و ارتفاعات قصر فیروزه در شرق اشاره کرد.

•  پوشش گیاهی 

دشت‌های گسترده استان در محدوده‌های ورامین، تهران و کرج گسترش یافته و شهرهایی پرشمار را در حوزه‌های خود پدید آورده است. دشت‌های استان تهران از هشتگرد آغاز می‌شوند و تا دشت ورامین ادامه می‌یابند. بخشی از این دشت آبرفتی، در جنوب استان تهران واقع شده است که با ارتفاع 790 متر از سطح دریا پست‌ترین قسمت استان است. این دشت‌ها از شمال به دامنه‌های جنوبی البرز و از جنوب به شوره‌زارها و حاشیه کویر مرکزی و یا رودخانه‌های شور می‌انجامند. پوشش گیاهی این ناحیه از گونه‌های گیاهی خاردار است.

•  اقلیم

در نواحی مختلف استان تهران به علت موقعیت ویژه جغرافیایی، آب و هوای متفاوتی شکل گرفته است. سه عامل جغرافیایی در شکل‌گیری آب و هوای آن نقش اساسی و تعیین کننده دارند:

1- کویر یا دشت کویر که در جنوب استان تهران قرار گرفته است و عاملی منفی به حساب می‌آید. زیرا باعث گرما و خشکی هوا می‌شود و به همراه خود گرد و غبار می‌آورد.

2- رشته کوه‌های البرز که در شمال تهران واقع شده و باعث تعدیل آب و هوا می‌شود و از این دیدگاه نقشی مثبت ایفا می‌کند.

3- بادهای مرطوب و باران زای غربی که نقش آن در آب و هوای استان محسوس و موثر است، ولی نمی‌تواند به طور کامل نقش کویر را خنثی کند.

استان تهران را می‌توان به سه بخش اقلیمی زیر تقسیم کرد:

الف- اقلیم ارتفاعات شمالی 

ب- اقلیم کوه‌پایه‌ها 

ج- اقلیم نیمه خشک و خشک 

گرم‌ترین ماه‌های سال در دو ایستگاه کرج و مهرآ‌باد، ماه‌های مرداد و شهریور است که دمای آن‌ها به ترتیب 4/25 و 6/29 درجه سانتی‌گراد گزارش شده است. سردترین ماه سال نیز در ایستگاه کرج ماه دی است که دمای آن 2/1 درجه سانتی‌گراد در طی دوره آمارگیری بوده است. به این ترتیب، اختلاف متوسط دمای سالانه 4/28 درجه است. تابستان‌ها در تهران به ویژه در جنوب و مرکز شهر، گرم و در شمال شهر معتدل است.

در زمستان نیز مرکز شهر تهران معتدل است، ولی بخش‌های شمالی شهر سرد است و دما بارها به زیر صفر می‌رسد. میانگین روزهای یخ‌بندان در سال‌های 55-1330 در ایستگاه کرج 83 روز و در ایستگاه مهرآباد تهران61 روز گزارش شده است.

وضعیت اقلیمی شهرستان فیروزکوه و دماوند در زمستان‌ها بسیار سرد و در تابستان‌ها خنک است. اقلیم شهرستان‌های ورامین و ری نیز زمستان‌ها به نسبت سرد و تابستان‌ها، گرم گزارش شده است.

• بارندگی 

سازمان هواشناسی میزان بارندگی تهران و شهرستان‌های مجاور آن را از سال 1335 به بعد مورد مطالعه قرار داد. نتیجه‌های به دست آمده از این ایستگاه‌ها نشان می‌دهد نوسان بارش از سالی به سال دیگر بالا رفته و مقدار بارش در سال‌های گوناگون متفاوت بوده است، میزان بارندگی در این استان از جنوب به شمال بیش‌تر می‌شود. میانگین بارندگی سالانه در سال‌های 55-1330 در ایستگاه کرج با 239 میلی‌متر، بالاترین میزان و در ایستگاه مهرآباد با 218 میلی‌متر کم‌ترین مقدار بوده است. بیش‌ترین میزان بارندگی در بسیاری از ایستگاه‌های استان در ماه اسفند است ولی در ایستگاه ورامین بیش‌ترین مقدار بارش در ماه دی است. در همه ایستگاه‌ها کم‌ترین میزان بارش در ماه‌های مرداد، شهریور و مهر است. در سراسر تابستان، هوا خشک و بدون بارندگی یا با بارندگی بسیار ناچیز است. در کوه‌پایه‌های جنوبی بلندی‌های البرز نیز مقدار بارش تا اندازه‌ای بیش‌تر است و نسبت به دشت‌های حاشیه کویر تفاوت دارد. در هر بخش، بین 40 تا 50 درصد کل بارش در فصل زمستان صورت می‌گیرد.

•  بادها

در استان تهران، بیش‌ترین فشار هوا در اواخر پاییز و اوایل زمستان دیده می‌شود. این، نشانگر غلبه توده‌های سرد هوا در این ماه‌هاست. در فصل زمستان، به علت عقب‌نشینی جبهه سرد به سوی شمال کشور، توده هوای خشک این ناحیه را تحت نفوذ قرار می‌دهد و به همین سبب حالتی کم‌فشار پیدا می‌کند. در بیش‌تر ماه‌های سال جهت باد، غربی است و تنها در دو ماه از سال باد از جنوب شرقی و در دو ماه دیگر از شمال می‌وزد. به این ترتیب، در بیش‌تر ماه‌ها، باد‌های غربی با نوسان زیاد همراه است. جهت عمومی این جریان‌ها، با جهت کلی کوه‌های البرز تقریباً موازی است و به این ترتیب، تاثیر این کوه‌ها بیش‌تر به صورت کاهش متوسط باد در دره‌های کوه‌پایه‌های جنوبی است. در مجموع، هوای شهر تهران آرامش و سکون بیش‌تری نسبت به نقاط مجاور خود دارد و بادهای چندانی ندارد.

•  طول روز 

طول روزها در تابستان که ارتفاع آفتاب 74 درجه و 48 دقیقه است، به طور متوسط 14 ساعت و 26 دقیقه است و در زمستان 9 ساعت و 34 دقیقه کاهش می‌یابد. در زمستان، ارتفاع آفتاب 30 درجه و 52 دقیقه است.

«وضعیت اجتماعی و اقتصادی»

• جمعیت

جمعیت استان تهران در سال 1373 در حدود 11 میلیون و 647 هزار و 103 نفر برآورد شده است. از این تعداد 768،159،10 نفر در مناطق شهری (23/87 درصد کل استان) و 335،487،1 نفر در مناطق روستایی (77/12 درصد کل استان) زندگی می‌کنند. نرخ رشد جمعیت بین سال‌های 70 تا 73 در کل استان 7/2 درصد، در مناطق شهری 8/3 درصد و در مناطق روستایی 7/3 درصد بوده است. در توزیع شهرستانی جمعیت، بیش از نیمی از جمعیت استان در شهرستان تهران ساکن هستند (73/57 درصد جمعیت کل استان) و شهرستان کرج با 543،120،1 نفر (62/9 درصد کل استان) در مرتبه دوم قرار دارد. کم جمعیت‌ترین شهرستان، شمیرانات با 201،22 نفر (19/0 درصد کل استان) است. بالاترین نرخ رشد جمعیت بین سال‌های 70 تا 73 را شهرستان شهریار با 8/11 درصد داشته است.

همچنین بیشترین سهم در گروه‌های سنی مربوط به گروه 9-5 ساله با 16/16 درصد در کل جمعیت استان بود و کم‌ترین سهم تا پیش از 65 سالگی مربوط به 59-55 ساله با 16/2 درصد کل جمعیت استان بوده است.

در سال 1373، جمعیت فعال استان تهران در حدود 964،220،3 نفر برآورد شد که نسبت به سال 1370 افزایشی برابر 325،273 نفر را نشان می‌داد.

نرخ اشتغال در کل استان 94 و نرخ بی‌کاری 6 درصد بود. در مناطق شهری نرخ اشتغال 4/94 درصد و در مناطق روستایی این رقم 4/89 درصد بود.

استان تهران به ویژه شهر تهران و شهرستان‌های نزدیک آن از نظر مهاجرپذیری، بیش‌ترین تعداد مهاجران را تاکنون جذب کرده است. بر پایه تحقیقات انجام شده، در حدود نیمی از جمعیت کل شهر تهران و شهرستان‌های نزدیک آن به عنوان مهاجر شناخته شده‌اند. در حدود یک چهارم این مهاجران از شهرستان‌های استان‌های تهران و مرکزی به تهران آمده‌اند. یک پنجم آن‌ها را متولدان استان‌های شمال‌غربی کشور تشکیل می‌دهند و در حدود یک دهم آن‌ها از اهالی گیلان و دیگر نقاط هستند.

زبان اصلی مردم استان تهران فارسی است، اما به علت مهاجرت گسترده به این استان، گوی‌شهای دیگری چون زبان آذری و لهجه‌های متفاوتی از دیگر مناطق ایران نیز به آن افزوده شده است.

• کشاورزی 

منطقه تهران را از نظر موقعیت طبیعی و کشاورزی به دو ناحیه می‌توان تقسیم کرد:

ناحیه کوهستانی معتدل که در برگیرنده نواحی شمالی استان مانند بخش‌های فیروزکوه، دماوند، لواسانات، رودبار قصران، طالقان و بخش‌هایی از شمال ساوجبلاغ است که به علت ناهمواری‌های شدید سطح زمین، وضعیت نامساعد جوی و اقلیم سرد، مردم این ناحیه بیش‌تر به فعالیت‌های باغ‌داری و دام‌داری می‌پردازند و باغ‌های سیب، گوجه‌سبز، گیلاس، زردآلو و هلو از مهم‌ترین فرآورده‌های این ناحیه به شمار می‌رود.

دشت‌ها و کوه‌پایه‌های جنوبی البرز که ورامین، ری، شهریار، رباط کریم، اشتهارد و بخش‌های مرکزی و جنوبی ساوجبلاغ در این ناحیه واقع شده‌اند. این ناحیه برای کشاورزی مساعد است، ولی در ناحیه‌هایی که در نزدیکی شوره‌زارها واقع شده‌اند، مشکلاتی در کار کشاورزی وجود دارد. محصولات عمده این ناحیه را گندم، جو، یونجه، ذرات علوفه‌ای، انگور، چغندرقند و پنبه تشکیل می‌دهد.

•  صنایع

استان تهران یکی از کانون‌های عمده صنایع کشور است. 

یکی از ارکان اصلی اقتصاد استان تهران صنایع ماشینی وابسته است که بیش‌تر آن‌ها به مونتاژ و تولید کالاهای مصرفی اشتغال دارند. توسعه این صنایع بیش‌تر در امتداد راه‌های ورودی به تهران به ویژه در مسیر تهران- کرج، تهران- دماوند، تهران- ساوه و تهران- قم است.

صنایع استان را بر حسب نوع تولیدات می‌توان به گروه‌های زیر تقسیم کرد:

صنایع غذایی، صنایع نساجی و چرم، صنایع کانی غیر فلزی، صنایع فلزی، صنایع سلولزی، صنایع شیمیایی و دارویی، صنایع برق و الکترونیک. 

•  معادن 

از معدن‌های کل کشور 4/15 درصد آن در محدوده استان تهران است. معادن استان تهران را می‌توان به دسته‌های زیر تقسیم کرد:

معادن فلزی: شامل مس، سرب، مولیبدن، منگنز و آهن است؛ تقریباً همه منگنز استخراجی کشور از معادن منگنز استان تهران به دست می‌آید که در جنوب و جنوب غربی آن قرار دارند.

معادن غیرفلزی: در برگیرنده ذخایر سنگ آهک و دولومیت است.

معادن خاک‌نسوز: شامل کائولن (خاک چینی) است که 51 درصد تولید کل کشور از این استان استخراج می‌شود. معدن‌های سنگ گچ استان نیز دارای ذخایری بزرگ است.(1)

 

--

دانلود کامل تحقیق تقسیمات سیاسی استان تهران