بانک انواع مقالات دانشجویی

دانلود انواع مقالات و پروژه های دانشجویی

بانک انواع مقالات دانشجویی

دانلود انواع مقالات و پروژه های دانشجویی

مقاله ضرورت وجود قانون در جامعه



عنوان : مقاله ضرورت وجود قانون در جامعه

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
 
فصل اول   - ضرورت وجود قانون در جامعه
- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر
- وجود اختلالات در زندگی اجتماعی
- عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون‌گذاری
- صلاحیت انحصاری خداوند برای قانون‌گذاری
- نقش انسان در قانون گذاری
1- در قوانین ثابت و پایدار 
2- در قوانین متغیر و دائمی
فصل دوم- جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه
فصل سوم- تاریخچه تدوین کندانسیون رفع تبعیض علیه زنان
فصل چهارم- اشاره‌ای اجمالی به مواد کندانسیون
فصل پنجم- تساوی زن و مرد- شعار محوری کندانسیون
فصل ششم- دیدگاه کندانسیون نسبت به شعار محوری کندانسیون
1- واژه‌شناسی عدالت
2- مقام زن در جهان بین اسلام
3- تفاوت زن و مرد در قانون خلقت
4- تفاوت زن و مرد در حقوق
5- فلسفه تفاوت‌های حقوقی در اسلام
6- نتیجه
 
فصل اول
ضرورت وجود قانون در جامعه
 
«برای اثبات ضرورت وجود نظام قانونی در هر جامعه، از دو مقدمه بهره می‌گیریم:
اول- ضرورت عقلی زندگی اجتماعی بشر
 البته عوامل طبیعی و غریزی در گرایش به زندگی جمع و پیدایش جامعه انسانی تاثیر فراوان دارند اما این تاثیر به حدی نیست که جایی برای آزادی اراده و انتخاب انسان باقی نماند، بنابراین، انسان با اختیار خود زندگی جمعی را بر می‌گزیند و عامل عقلانی، در گزینش وی دخالت دارد. اگر انسان به تنهایی روزگار بگذراند، همه مصالحش حاصل نمی‌شود و اگر بعضی از افراد بتوانند بخشی از مصالح خویش را در خودشان تحصیل کنند، باز این کار برای همگان میسر نیست، پس برای این که انسان هر چه بیشتر به کمال خود برسد باید زندگی اجتماعی داشته باشد.
 
دوم- وجود اختلافات در زندگی اجتماعی
انسان که برای تامین هر چه بیشتر و بهتر مصالح خود به زندگی اجتماعی روی می‌آورد در اولین مراحل زندگی جمعی با یک مشکل اساسی مواجه می‌شود که می‌تواند همه فواید زندگی اجتماعی را از بین ببرد و آن تزاحم خواسته‌ها و درگیری در مورد چگونگی تامین نیازها و بهره‌برداری از مواهب زندگی جمعی است. وجود نیازهای مشترک از یک سو و محدودیت اشیاء و کالاهای مورد نیاز خواه ناخواه به اختلاف می‌انجامد، اختلاف در این که از فلان شیء چه کسر، چه قدر و چگونه استفاده کند. در چنین شرایطی است که قدرت وجود قانون به منظور تعیین حق و تکلیف انسانها در زندگی اجتماعی اجتناب ناپذیر به نظر می‌رسد. به همین دلیل است که در ابتدایی‌ترین جوامع انسانی نیز ضوابط و مقرراتی هر چند ساده و ابتدایی وجود داشته است و انسانها خود را ملزم به اطاعت از آنها می‌دانسته‌اند و تخلف از آنها عواقب سختی را به دنبال داشته است.
سوالی که در مورد ضرورت وجود نظام حقوقی در جوامع انسانی قابل طرح است این است که آیا نمی‌توان در حل این مشکل اجتماعی به عقلانیت و مصلحت اندیشی انسان اکتفاء کرد؟ به این معنی که در مورد تزاحم، خود افراد- بر اساس عقل- مصالح کلی خویش را در می‌یابند و هر کس از مجموع مواهب و نعمتها به اندازه‌ای و به شیوه‌ای بهره می‌برد که مصالح عمومی کاملاً تامین شود و تزاحمات (به بهترین وجه) حل و رفع گردد و بنابراین نیازی به مقررات حقوقی نباشد. پاسخ این است که، تاریخ زندگی بشر- از آغاز تاکنون- چنین حل و فصل‌های خردمندانه و از روی حسن نیت را نشان نمی‌دهد و کم و بیش قابل پیش‌بینی است که در آینده نیز بشر تا این حد به مقتضیات مصالح عمومی تن در نخواهد داد.
از لحاظ نظری نیز نمی‌توان پذیرفت که انسان با اتکاء به عقلانیت خود و بدون نیاز به مقررات الزام آور حقوقی بتواند از پدید آمدن اختلافات جلوگیری کند و زندگی اجتماعی آرام و بی دردسری داشته باشد.
گوناگونی انسانها د ربرخورداری از انگیزه‌های نوع دوست و خیرخواهی و حق جویی و نیز در درجه شناخت و معرفت، مانع از آن است که انسانها در زندگی اجتماعی به گونه‌ای رفتار کنند که هیچ گونه نزاع و درگیری بین آنها پدید نیاید و هر انسانی بتواند به اهداف مورد نظر خود در زندگی اجتماعی نایل شود.
بنابراین به دلیل این که همه مردم به یک اندازه انگیزه‌های حق طلبانه ندارند و میزان شناختهای آنان نیز با یکدیگر متفاوت است. طبعاً تزاحمات به اختلافات منجر خواهد شد و از این رو وجود قانون و مقررات اجتماعی الزامی و مورد حمایت دولت ضرورت خواهد شد. چرا که آن دسته از قواعد اخلاقی که همه مردم، کم و بیش آنها را درک کرده و پذیرفته باشند برای حل مشکلات ریز و درشت اجتماعی کفایت نمی‌کند.
علاوه بر آن که تعداد این قواعد کلی، بسیار اندک بوده و در بیشتر مسائل اخلاقی هم چون و چرای فراوان وجود دارد.
سوال مهمی در اینجا بوجود می‌آید اینست که این قوانین را چه کسی باید و صلاحیت دارد که وضع کند؟
اولین پاسخی که به ذهن می‌آید، خود انسان است، انسانها می‌توانند برای روابط بین یکدیگر برنامه‌ریزی کرده و قوانین مناسبی ارائه دهند. برای رسیدن به پاسخ مناسب ابتدا لازم است صلاحیت انسان برای قانونگذاری بررسی شود.
«ادیان الهی قائل هستند: تشریح و قانون گذاری باید از سوی کسی انجام بگیرد که آفرینش و تکوین، از سوی او انجام گرفته است» . برای اثبات این مدعا بایستی عدم صلاحیت انسان جهت قانونگذاری ثابت شود.
الف) عدم صلاحیت کافی انسان برای قانون‌گذاری
دلایل این مدعا از این قرار است:
1- انسان چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، صلاحیت علمی لازم و کافی را برای قانون‌گذاری قانونی که سعادت جاوید انسان را تامین کند ندارد، چرا که وضع و یا کشف چنین قانونی مبنی بر یک انسان شناسی کامل و شناخت جایگاه انسان در جهان هستی است. و پر واضح است که «انسان» هنوز بزرگترین مسئله و مجهول بشریت است، بشری که به «موجود ناشناخته» لقب گرفته است.
2- انسان قانون گذار، چه به صورت فردی و چه جمعی، همواره در معرض این لغزش و یا اتهام است که در عمل قانون‌گذاری منافع خود و وابستگاه خود را در نظر گرفته باشد و به همین جهت، قوانین موضوعه او از قدرت نفوذ و مقبولیت همگانی برخوردار نیست.
3- حتی اگر از دو مطلب فوق چشم‌پوشی کنیم و انسان را دارای علم و صلاحیت اخلاقی لازم و کافی بدانیم، از هم از جهت دیگری فاقد صلاحیت لازم برای قانون‌گذاری است. چرا که غیر از دو آفت جهل و خودخواهی، آفت سومی نیز وجود دارد که از آن گریزی نیست و آن آفت، غفلت، خطا و نیسان است. انسان عالم هم در بسیاری از موارد به دلیل غفلت یا نسیان دچار خطا می‌شود و به همین جهت نمی‌توان بر قانون‌گذاری او به طور کلی مهر صحت نهاد.
4- قانون از هر نگاهی، بالاخره دستور رفتار اجتماعی انسان است، و پر واضح است تا این دستور از جانب مقامی والا و بالا صادر نگردد.
و پر واضح است تا این دستور از جانب مقامی والا و بالا صادر نگردد، قدرت نفوذ و الزام نخواهد داشت، مگر آن که با قواست انسان موافق باشد. و البته قانون همیشه چنین نیست و در بسیاری از موارد برای انسان محدودیت و تکلیف می‌آفریند چیزی که موافق میل بسیاری از افراد نیست. در چنین مواردی چون قانون گذاران، هیچ برتری و تفوق ذاتی بر قانون پذیران ندارند، قوانین موضوعه آنان از مقبولیت و نفوذ بی‌بهره خواهد ماند.
ب: صلاحیت انحصاری خداوند
از آنچه گذشت، دلیل انحصار حق قانونگذاری به خداوند- که از لوازم اعتقاد به توحید است- به خوبی روشن می‌شود. چرا که:
اولا: خداوند به همه حقایق آشکار و پنهان عالم و آدم و سعادت و شما دست انسان و برنامه‌های لازم برای کمال او آگاه است و هیچ کس جز او از چنین علمی برخوردار نیست.
ثانیاً: خداوند، خود از ملل و اعتبار قوانین هیچ سود و زیانی نمی‌برد و تنها بر اساس لطفش نسبت به بندگان و در جهت رشد و تعالی انسان به وضع قانون پرداخته و آنها را از طریق ارسال و سل و انزال کتب به انسان ابلاغ فرموده است. پس به هیچ وجه شائبه و منفعت طلبی و خود خواهی نسبت به قانونگذار وجود ندارد.
ثالثاً: خطا و غفلت و نسیان هرگز به ساحت قدس ربوبی راه ندارد.
رابعاً: تفوق و برتری ذاتی تکوینی و تشریحی خداوند بر همه انسانها، اعم از موافق قانون یا مخالف آن، روشن است بنابراین، دستور او اگر چه مخالف خواستم و مانع فرد یا گروهی هم باشد. همچنان نافذ خواهد بود، چرا که همه خود را محکوم اراده او می‌دانند.
بنابراین تنها خداوند است که اولاً قدرت بر قانون‌گذاری دارد ثانیاً حق قانون گذاری دارد و جز او کس دیگری نمی‌تواند و نه حق دارد، به این کار دست بزند، مگر آنکه او اجازه دهد.
ج: نقش انسان در قانونگذاری
انحصار حق قانونگذاری به خداوند و ناشر شدن مشروعیت نظام حقوقی از اراده الهی به معنای نفی مطلق نقش انسان در قانونگذاری نیست. بلکه ممکن است خداوند متعال، خود به افرادی محدود و در قلمروهایی محدود، حق قانون‌گذاری را تفویض نماید. در این گونه موارد انسان- خلافتاً نه اصالتاً- حق قانونگذاری خواهد داشت و به دلیل خلافتی بودن این حق قانون‌گذاری، طبعاً انسان تا آن جا حق قانون گذاری دارد که در چارچوب اجازه خداوند و موافق با قوانین او باشد. به هر حال نقش انسان در قانون گذاری به صور مختلفی قابل تحقق است:
1- نقش انسان در قانونگذاری قوانین ثابت و پایدار
قوانین و قواعد حقوقی اسلام، اعتباراتی است مبتنی بر واقعیات و این واقعیات خود واجد ابعاد گوناگون دنیوی و اخروی، مادی و معنوی فردی و اجتماعی و بالاخره ثابت و متغیر می‌باشد. بر این اساس، بدیهی است که واگذاری حق قانون‌گذاری به انسان، در ابعاد آن جهانی، ثابت و جاوید به دلیل عدم اطلاع و علم بشر منطقی به نظر نمی‌رسد. و به همین جهت هم هست که در نظام حقوقی اسلام، برای وضع این دسته از قوانین، که خارج از حیطه علم بشری است، به انسان عادی اجازه قانونگذاری داده شده است و تنها در مواردی به پیامبر گرامی اسلام (ص) و نیز ائمه (ع) جاده داده شده است. دلیل منطقی بودن این استثناء هم رابطه خاصی است که بین این بزرگواران و خداوند وجود دارد که در پرتو آن از مقام عصمت و علم مافوق بشری برخوردار گردیده‌اند. به همین جهت است که دستورات و اوامر ثابت صادره از جانب پیامبر و ائمه معصومین، همانند اوامر الهی، به عنوان قانون ثابت اسلام تلقی می‌شود. خداوند متعال در قرآن کریم، صریحاً فرمان می‌دهد که باید مسلمانان هر آنچه را که پیامبر به آنها دستور می‌دهد بپذیرند.  و او را الگوی مردم قرار می‌دهد.
که بر اساس رفتار او، رفتار خود را تنظیم نمایند.
پیامبر گرامی اسلام هم به موجب روایات قراوان- از جمله حدیث معروف و متواتر ثقلین، ائمه معصومین را به جای خویش در کنار قرآن معرفی کرده است.
به غیر از دو مورد استثنایی یاد شده
هیچ انسانی حق قانون‌گذاری ندارد بلکه نقش انسان، صرفاً کشف اراده الهی است و نه جعل و وضع قانون، بنابراین به صورت قاعده کلی می‌توان چنین نتیجه گرفت که نسبت به قوانین ثابت و پایدار انسان حق قانون گذاری ندارد، بلکه وظیفه کشش قانون الهی را دارد، کشفی مضبط و روشمند که علم اصول الفقه بیانگر چگونگی آن است.
2- نقش انسان در قانون‌گذاری قوانین متغیر و غیر دائمی
از آن جا که وضع قانون ثابت نوبت به موضوعات متحول و متغیر منطقی به نظر نمی‌رسد و وضع قوانین گوناگون هم برای همه موضوعات متغیر امکان پذیر نیست، اختیار وضع قانون در این موارد به انسان واگذار شده است. به این معنی که دولت اسلامی مشروع، در این موارد حق دارد که متناسب با موضوع و در راستای فلسفه اصلی احکام الهی، به وضع قانون مبادرت ورزد. این نوع احکام را که دولت اسلامی در هنگام خلاء قانون ثابت وضع می‌کند، احکام حکومتی و یا احکام سلطانیه می‌نامند. بنابراین، احکام حکومتی آن دسته از قوانین اسلام و مقررات حقوقی است که از ویژگی ثبات برخوردار نبوده و در جایی که نص قانونی وجود نداشته باشد، توسط دولت اسلامی وضع می‌گردد.
این نوع از قواعد، بر حسب مورد، ممکن است مستقیماً توسط شخص خاکم و یا افراد و یا نهادهایی که از طرف او ماذون هستند مانند هیئت دولت، پارلمان … وضع شود.
 
فصل دوم
 جایگزینی حقوق بشر بجای قانون اساسی داخلی و فقه
 
بدون شک منظور از این سوال، جایگزین حقوق بشر در مواردی است که به یکی از موضوعات قانون اساسی و یا فقه مربوط می‌شود احیاناً با آنها تعارض دارد، وگرنه واضح است که حقوق بشر جهانی در تمام موارد قابلیت این جایگزینی را ندارد زیرا موضوعاتی که در قانون اساسی و فقه مورد بحث قرار گرفته/ بسیار وسیع‌تر از موضوعاتی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مطرح شده است، مثلاً هیچگاه ساختار قوای سه گانه (مقننه، مجریه و قضائیه) و چگونگی ارتباط آنها را با یکدیگر در اعلامیه جهانی حقوق بشر نمی‌توان یافت در حالی که این مسایل در قانون اساسی مورد بررسی شده است. همچنین احکام مربوط به معاملات و عبادات دراعلامیه جهانی حقوق بشر بیان نشده است. در حالی که به تفصیل در فقه آمده است. واضح است که در چنین مواردی نمی‌توان از جایگزینی حقوق بشر در این مورد با خلا مواجه است.
پس باید سوال فوق را چنین مطرح کرد که در موارد تغایر یا تعارض حقوق بشر با قانون اسای و فقه، آیا می‌توان اعلامیه جهانی حقوق بشر را مقدم دانست؟ بعضی به این سوال، پاسخ مثبت داده‌اند و دلیل آن را چنین بیان کرده‌اند که اعلامیه جهانی حقوق بشر حاصل عقل جمعی و فرد بین‌المللی است.
 
این پاسخ از جهاتی قابل فاقشه است:
1- نمی‌توان با قاطعیت اعلامیه جهانی حقوق بشر را درست و رد عقل جمعی انسانها دانست چرا که در کنار آن، شاهد اعلامیه اسلامی حقوق بشر هستیم که توسط دولتهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در بیست و پنج ماده تنظیم شده و در اصول مبنایی خود با اعلامیه جهانی حقوق بشر تفاوتهایی دارد، چرا که بر پایه توحید و اعتقاد به حقانیت دین اسلام تدوین شده است در حالی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نه از توحید سخنی به میان آمده و نه از حقانیت دین اسلام.بلکه در ماده هجده این اعلامیه، تمامی مذاهب و عقاید در یک درجه از اعتبار و ارزش دانسته شده‌اند که بدون شک مخالف اصول و قطعی پذیرفته شده در دین اسلام است. در قرآن کریم می‌فرماید: «ان الدین عندالله الاسلام همانا دین در نزد خداوند تنها اسلام است. ال عمران/19
و نیز می‌فرماید: و من تبع غیرالاسلام دنیا فلن یعمل منه و هو فی الاخره من الخاسرین هر کس دین دیگری غیر از اسلام بجوید و برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرتاز زیانکاران خواهد بود. آل عمران/85 ارزش یکسان ادیان مخالف دستاوردهای عقل قطعی بشر نیز هست زیرا می‌دانیم دین اسلام بر ادله خوشه ناپذیر عقلی استوار بوده و اصولاً حقانیت این دین از راه عقل اثبات می‌شود که از راه نقل:
 
--

تحقیق نقش حجاب در جامعه



عنوان : تحقیق نقش حجاب در جامعه

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه    ۶
ادیان و برنامه ریزی جنسیتی    ۷
الف) انواع مشارکت    ۸
۱-مشارکت اسمی    ۸
۲-مشارکت رسمی    ۸
مساوات میان زنان ( یک جنس)    ۱۰
مساوات میان زن و مرد ( دو جنس مخالف)    ۱۲
مدیریت بر خود    ۱۳
باز خورد عمل    ۱۴
توسعه روانشناختی مشارکتچ    ۱۴
۳-احساس هویت و منزلت در مشارکت    ۱۵
۴ – پذیرش نقش    ۱۷
۵-رفع از خود بیگانگی    ۱۹
د- شاخصه های مشارکت    ۲۰
و- الگوی مشارکت    ۲۴
مقدمه    ۲۶
۱-زمینه های تهاجم پذیری    ۲۸
۲-ضعف برنامه ریزی فرهنگی    ۲۹
۳-سرعت تغییرات فرهنگی    ۳۱
۴- عناصر منفی فرهنگ    ۳۲
الف- رشد آرزوهای دست نیافتنی ( طول امل)    ۳۲
ب- اشاعه چشم هم چشمی    ۳۳
ج- رشد نابرابریها    ۳۴
د- رشد حرص    ۳۵
هـ – مطلوبیت خشونت    ۳۶
و- رشد تملق    ۳۷
۵-عوارض عناصر منفی فرهنگ    ۳۸
۱-انسجام فرهنگی راه مقابله با فرهنگ بیگانه    ۳۹
۲-بررسی علل شکاف فرهنگی    ۴۰
۳- مهندس اجتماعی    ۴۱
مقدمه    ۴۳
۱-لایه شناختی    ۴۶
۲- لایه عاطفی    ۴۷
۳-لایة رفتاری    ۴۷
شخصیت الگو و معرفی معروف و منکر    ۴۸
مقدمه    ۴۹
توسعه اخلاق مادی    ۵۱
ارتباط زن و مرد در اسلام    ۵۲
نتایج از خود بیگانگی بشر امروز    ۵۳
جایگاه انسانی زن    ۵۴
باید حجاب را بعنوان یک سیستم عرضه کرد    ۵۵
حجاب جلوه ای از فلسفه زندگی    ۵۷
حجاب جلوه معنویت زن    ۵۸
حجاب جلوه توانایی زن    ۵۹
حجاب جلوه منزلت زن    ۶۰
۱-مرد سالاری:    ۶۱
۱/۱- زن انسانی وابسته به مرد است    ۶۲
۲/۱- رضایت زن، منوط به رضایت مرد است    ۶۳
عدم تساوی حقوق زن و مرد    ۶۴
حرکتهای اعتراض آمیز زنان    ۶۵
رابطه مرد سالاری و نهضت های زنان    ۶۵
۳/۱-جلب توجه مرد، هدف زندگی و فعالیت زن    ۶۷
۲-زن سالاری    ۶۹
زن و نظام آموزشی    ۷۱
½- زن و نظام فرهنگی    ۷۲
۲/۲- اهداف مراکز فرهنگی    ۷۳
موارد اعتراض زنان    ۷۵
رویکردهای نهضتهای زنانه    ۷۷
۲/۳- زن و مرد در خانواده مکمل و متمم یکدیگرند    ۷۸
۳/۳-قرن حاضر، زن و معنویت    ۷۹
۴/۳-حجاب، نماد انسانیت سالاری است    ۸۰
۵/۳- حجاب و استعمار    ۸۱
 
مقدمه:
آری این حجاب است، لباس مشارکتی که تمامی ابعاد یک مشارکت رسمی الهی را در بردارد. بسیاری از ساده اندیشان سعی دارند آن را یک لباس مشارکت صرفاً اسمی قلمداد کنند تا از کارکرد آن بکاهند و زن را به پذیرش تحقیرهای تحمیلی شرق و غرب بکشانند.
 اما آنچه که مبهم است، این سوال است که چگونه جامعه اسلامی با وجود این نمودهای عینی مقاومت ایثار، باز در پی ابزار دیگری برای مقابله با هجمه های ببیگانه می گردد و از طراحی سیستم تبلیغ آن هراس می کند؟!
 
ادیان و برنامه ریزی جنسیتی
ادیان بعنوان قویترین منبع فکری که برنامه ریزی جنسیتی را مطرح نموده اند. برای این مهم نیز تدابیری را اندیشیده اند. در دین اسلام ساز اسلام ابتدای اجتماعی شدن زن و شیوه جامعه پذیری او، در دوران بلوغ با طرحی جامع طراحی گشته است، بلوغ، آغاز زمان اجرای حکم حجاب اسلامی برای زن مسلمان است. این حکم به مفهوم صحه نهادن بر شیوة صحیح مشارکت در اجتماع، با تکیه بر لباس مشارکت اسلامی است.
اجتماعی شدن دختر در این سنین، با یادگیر اصولی احکام الله پایه ریزی گردیده است. این امر بهمراه ارائه الگوی شخصیت زنان، فاطمه زهرا (س) به ثبات فرهنگ مشارکت تمسک به الگوی ایده آل اسلامی همچون فاطمه زهرا (علیه سلام) که در سنین کم به حرکت تاریخی ولایی خود دست زد و تاریخ، در مقابل عظمت شخصیت و منزلت او سر تعظیم فرود آورد، با تمسک به لباس مشارکت اسلامی زنان، امنیت فکری و ذهنی را برای دختران مسلمان، بهمراه می آورد که می توانند با قدرت و پایداری، قدم به اجتماع نهاده، اظهار عقیده نموده و در مشارکت، عضوی فعال محسوب گردند.
 
الف) انواع مشارکت
حیطه مشارکت وسیع است و بنا به توان و سرمایة فکری زن، مشارکت می تواند انواع مختلفی داشته باشد:
1- مشارکت اسمی
گاهی مشارکت در رعایت حجاب، مشارکتی است. در این مشارکت. زن سعی می نماید از مزایای آن برخوردار گشته و با همراهی در گروه به نتایج سودمند مشارکت در سطوح ساده دست یابد.
2-  مشارکت رسمی
گاهی مشارکت رسمی است. زیرا فرد با نهادینه کردن اهداف مشارکت، به تعمیق و گستردگی ابعاد آن همت گماشته و بعنوان فردی موثر در تصمیم گیری ها وارد شده و در نهایت با دست یابی به مدیریت بر خود، به مدیریت در گروه می پردازد. گرچه این سیر دارای سلسله مراتب و سطوح مختلف است، اما در ارزشیابی مراتب آن، سن و حتی تحصیلات، نقش چندانی ندارد، زیرا،
«ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا»
« اگر تقوا پیشه کنید، خداوند قدرت تمایز حق از باطل برای شما قرار می دهد»
حجاب لباس تقوا است، عارضة صحیح آن، توسعة تقوای فکری و عملی زن مسلمان است و در صورت تحقق کامل آن، به فرقان که قدرت تمایز حق از باطل است، دست پیدا می کند. و این مرحله در مشارکت، مرحلة فرهنگ پذیری است، مرحله ای که مشارکت کننده برای تعمیق اهداف، به سمت علم و تزیکه برای ایفای رسالت خود حرکت کرده و با تمسک به الگوی شخصیت ایده ال خود، مورد تایید قرار گرفته است.
طراحی حجاب در بهترین زمان ممکن، برای شکل گیری شخصیت زن صورت گرفته است، تا زن تعاملی خود را با استفاده از این ابزار تکاملی آغاز نماید، چرا که بدون ججاب، فراغت لازم را برای دستیابی و درک مراتب بالاتر نخواهد یافت و در راه تکامل، از پرتگاههای سقوطی که بر سر راه او قرار می گیرد، نخواهد رهید و محک های شناخت در او ضعیف خواهد گشت.
لذا در آغاز طرح اجتماعی شدن و مشارکت اصولی زن در اجتماع، اجرای این حکم قرار داه شده است.
اگر حقیقتاً بطن و معنای حجاب درک شود، تحولی شگرف در زمینه های شناخت عرصه های تفکر ایجاد خواهد گشت. و در این میان نقش اعتماد آفرینی حجاب برای زن و قدرمند نمودن او برای رفع شبهات تاریخی، مشخص خواهد گردید.
ب) اهداف حجاب بعنوان لباس مشارکت اجتماعی زن مسلمان:
 در این بخش، به چند هدف از اهداف حجاب بصورت خلاصه اشاره می شود.
1- اصل برابری و مساوات در مشارکت اجتماعی:
تقسیم متعادل امکانات و ایجاد فضای متوازن برای توسعه و شکوفایی استعدادهای امت، از اصول اساسی و خدشه ناپذیر اهداف الهی است. این توازن و تعادل در برنامه ریزی جنسیتی، زمانی به تحقق خواهد رسید که هم مساوات را میان زن و مرد ( دو جنس متفاوت) و هم بین زنان ( یک جنس) برقرار نمائیم.
-مساوات میان زنان ( یک جنس):
گسترة امکانات جهت بهره برداری انسان بدون در نظر گرفتن جنسیت- بر اساس اصل مساوات- از اصول اساسی معنویت است. حذف افکار و تلقینات تحمیلی که خلاقیت ها و رشد را تحت الشعاع قرار داده و معادلات منطقی انسانی را بسوی تبعیض های ناروا می کشاند، از موارد ضروری است. در محیط سالم فعالیت، مشارکت باید بر اساس بکارگیری ابزارهای منطقی انسانی باشد. هرگونه اجحاف جلوه گری جنشی یا جسمی، ریا و مکر، در مخدوش نمودن روابط و مناسبات انسانی تاثیر داشته و حاکمیت قانون را با مکر و حیله بسوی حاکمیت تبعیض می کشاند. در سیستم مشارکت اسلامی، افراد نمی توانند هر وسیله و ابزاری را برای بهره بردن از امکانات بیشتر بکار گیرند و در نتیجه موجب محرومیت صاحبان حق گردند!!
در میان تمامی ابزارهای مشارکت، شاید استفاده از مکر و زیبایی های ظاهری و طنازی رفتار، بیشترین تأثیر را در خارج کردن مبادلات و ارتباطات انسانی از مسیر خود داشته است، زیرا فرد طناز سعی دارد از تمامی سرمایه های جسمی خود بجای خلاقیت و سرمایة فکری استفاده کرده و از ضعف مردان در برابر قدرت طنازی زنان، بهره گیرد تا امکانات و قدرتها را بسوی خود سرازیر نماید.
 در سیستم مشارکت اسلامی، ابزار مشارکت، ابزاری منطقی و عقلایی است هر گونه حرکتی که به خارج شدن سیستم عقلانی از ضوابط خود کمک نماید، مطرود است و بعنوان شیوه ای برای حاکمیت تبعیض بجای اجرای عدالت، نه طنازیهای جسمی و رفتاری، لذا تمای افرادی که از این حربه برای سست نمودن تفکر و جلب توجه بسوی خود استفاده می کنند بعنوان استفاده از حرکتی جنون آمیز- در جهت نفی تفکر صحیح- مطرود خواهند گردید.
زنان باید بدانند نظام مشارکت آنان بر اساس رفتار سلیم انسانی و تعقل و تفکر، طراحی شده است و در این روش مهمترین محور: در پایداری، حرکت و باور، خود زنان هستند. این روش، زن را انسانی جنسی نمی بیند. بلکه انسانی متفکر می داند که برای اثر بخشیو کارایی خود در جهت رشد بشریت، گام برداشته و لباس مدیریت بر پایه مشارکت اسلامی را بر تن کرده است.
این تفکر، هر زنی را برای خارج کردن سیستم، از عدالت بسوی تبعیض، با استفاده از جنسیت بعنوان ابزار کار بکار گیرد، مطرود تلقی نموده و با او مبارزه خواهد کرد. بدین سبب زنان با تحقق هدف لباس اسلامی خود- یعنی مشارکت اسلامی – اصل برابری و مساوات زنان را در مشارکت بر اساس ارائه امتیازهای فکری و خلاقیتی در اجتماع به ثبوت می رسانند و هر گونه تحریک تعمدی را در محیط اجتماعی به مثابه تلاش برای بازگرداندن سیستم بسوی تبعیض، تلقی می نمایند.
 
-مساوات میان زن و مرد ( دو جنس مخالف):
عدالت اسلامی ایجاب می نماید که امکانات برای رشد تمامی افراد بشر، بر اساس استعداد و خلاقیت آنان گسترش یابد و در اختصاص امکانات به افراد، جنسیت بعنوان عامل تعیین کننده مطرح نباشد.
لباس رسمی مشارکت اسلامی، زنان را به سبب حذف جلوه گریهایی که بعنوان امتیازات کاذب محسوب میگردد، در یک سطح قدرتی برابر، در مقابل مردان قرار می دهد و شیوة مشارکت را براساس ارائه امتیازات منطقی بشری، به پیش می راند.
حذف جلوه گیری رفتاری و جسمی زن از زن شخصیتی همچون کارگزار رسمی ( با لباس رسمی) می سازد که این کارگزار دارای آنچنان توان فکری است که نیازی به خدشه دار ساختن روابط در سیستم مشارکت ندارد. و در حقیقت حجاب نه تنها به نیرومند کردن نیروی کار زنان پرداخته بلکه به سبب ایجاد فضای مناسب، به گستردگی مشارکت آنان کمک می نماید.
همچنین حجاب نشان میدهد که رهبر مشارکت اسلامی، در برنامه ریزی خود بر نیروی انسانی و نگاه داشتن این نیرو در فضای سالم فعالیتی، تاکید می کند و تلاش دارد نه تنها هرگونه تبعیضی را از روابط کار محو سازد، بلکه به توسعه و پایداری ارزشهای در بهره وری نیروی انسانی مدد نماید.
 
--

تحقیق اوقات فراغت و مدیریت آن



عنوان : تحقیق اوقات فراغت و مدیریت آن

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۱۰
۱ ـ ۱ ـ اوقات فراغت ۱۳
نظریات مرتبط با فراغت ۱۵
اهداف گذران فراغت ۱۶
ویژگیهای فعالیتهای فراغتی ۱۸
کار دلخواه و آزاد در وقت آزاد ۲۰
فراغت و تفریح در دین ۲۲
ابعاد اقتصادی گذران فراغت ۲۳
تأثیرات عدم برنامه ریزی فراغت ۲۴
تقسیم بندی وقت آزاد ۲۶
نیازهای امروزی به فعالیتهای فراغتی ۲۷
تأثیر اوقات فراغت در معماری ۳۱
جهانی شدن برنامه ریزی گذران فراغت ۳۲
سابقه برنامه ریزی فراغت در ایران ۳۳
بخشهای موثر در برنامه ریزی فراغت ۳۴
تمهیدات کالبدی و راهکارهای عملی تفریح ۳۵
فضاهای فراغتی تهران ۳۷
مقدمه ۳۷
سیر تحول کاربری گذاران اوقات فراغت در تهران ۳۸
حکومت صفویه و قاجاریه ۳۹
حکومت پهلوی اول ۴۰
حکومت پهلوی دوم ( ۲۵ ـ ۱۳۲۰ ش ) ۴۰
حکومت پهلوی دوم ( ۴۵ ـ ۱۳۲۵ ش ) ۴۱
حکومت پهلوی دوم ( ۵۷ ـ ۱۳۴۵ ش ) ۴۲
حکومت جمهوری اسلامی ( بعد از بهمن ۱۳۵۷ ) ۴۳
تبیین نیاز ـ شرایط خاص تهران ۴۴
۱ ـ جمعیت شهری ۴۵
۲ ـ ترکیب سنی جمعیت ۴۵
۳ ـ نظام تعطیلات و مرخصی ۴۸
فرصتهای گذران اوقات فراغت در تهران ۴۹
طبقه بندی فعالیتهای گذران اوقات فراغت در تهران ۵۱
ویژگیهای عرضه تسهیلات گذران اوقات فراغت در محیط بیرون شهر تهران ۵۱
ویژگیهای عرضه تسهیلات گذران اوقات فراغت در درون شهر تهران ۵۳
تحلیل و جمع بندی ۵۶
۱ ـ ۲ ـ فضاهای جمعی ۵۸
مقدمه ۵۸
۱ ـ ۲ ـ ۱ ـ تمدن و جامعه ۵۹
۱ ـ ۲ ـ ۲ ـ تمدن و شهر ۵۹
۱ ـ ۲ ـ ۳ ـ شهر و حیات مدنی ۶۰
۱ ـ ۲ ـ ۴ ـ فضای جمعی ۶۱
۱ ـ ۲ ـ ۵ ـ فضای شهری ۶۳
کارکردهای فضاهای شهری ۶۷
اهمیت پیاده روی ۶۹
مسافت فضای شهری ۷۰
میدان ۷۱
خیابان ۷۳
۱ ـ ۳ ـ انسان و طبیعت ۷۴
۱ ـ ۳ ـ ۱ ـ انسان و طبیعت در تمدن ایران ۷۴
۱ ـ ۴ ـ باغ ایرانی ۷۶
۱ ـ باغهای مسطح و کم شیب ۷۸
۲ ـ باغهای شیبدار و صفه بندی شده ۷۸
۳ ـ باغهای احداثی در زمینهای عارضه دار ۷۸
۱ ـ ۴ ـ ۱ ـ آب در باغ ایرانی ۷۹
۱ ـ ۴ ـ ۲ ـ گیاه در باغ ایرانی ۷۹
۱ ـ ۴ ـ ۳ ـ اصول طراحی باغ ایران ۸۰
الف ) سلسله مراتب ۸۰
ب ) تقارن ۸۰
ج ) مرکزیت ۸۱
د ) ریتم ۸۱
هـ ) استقلال و تشخیص فضاها ۸۲
و ) تنوع در وحدت ، وحدت در تنوع ۸۲
ز ) طبیعت گرایی و بهره گیری از منظر ۸۲
۱ ـ ۵ ـ چشم اندازهای فرهنگی ۸۴
موزائیک وسیع ۸۵
گزینش دشوار ۸۶
حمایت جهانی ۸۷
۱ ـ ۶ ـ حس قداست ۸۸
۱ ـ ۷ ـ گردشگری ( توریسم ) ۹۴
۱ ـ ۷ ـ ۱ ـ گردشگری و گردشگران در ایران ۹۴
۱ ـ ۷ ـ ۲ ـ اکوتوریسم ۹۶
امکان سنجی جاذبه های اکوتوریسم در ایران ۹۶
۱ ـ ۸ ـ طرح منظر ۹۷
۱ ـ ۸ ـ ۱ ـ منظره پردازی ۱۰۲
۱ ـ ۸ ـ ۱ ـ ۱ـ منظره پردازی در هنر اروپا ۱۰۳
منظره پردازی های آرمانی ۱۰۴
منظره پردازی طبیعت گرا ۱۰۵
منظره پردازی نمادگرایانه ۱۰۵
۱ ـ ۸ ـ ۱ ـ ۲ ـ منظره پردازی در ایران ۱۰۶
مطالعات بستر ۱۰۸
فرحزاد در گذر زمان ۱۰۸
۲ ـ ۱ ـ شناخت تاریخ منطقه ۱۰۹
سفر امامزاده داوود ۱۱۰
درختهای توت وقفی ۱۱۳
راه امامزاده داوود ۱۱۴
سنگ مثقال ـ ینجه زار ۱۱۵
معجزات امامزاده ۱۱۷
امامزاده داوود ( از توابع قصبة کن ) ۱۱۹
مطالعات اقلیمی ۱۲۹
زمین شناسی ۱۲۹
آب و هوا ۱۳۳
بارندگی ۱۳۳
دما ۱۳۳
یخبندان ۱۳۴
فشار جو ۱۳۵
نم نسبی ۱۳۵
ابرناکی ۱۳۵
ساعات آفتابی ۱۳۵
باد ۱۳۶
ویژگیهای طبیعی ۱۳۶
زمین لرزه های تاریخی ۱۳۶
۲ ـ ۳ ـ پوشش گیاهی ۱۳۷
۲ ـ ۴ ـ مطالعات سازمان فضایی و سیمای منطقه ۱۳۹
۲ ـ ۴ ـ ۱ ـ شناخت سازمان فضایی ۱۳۹
۲ ـ ۴ ـ ۱ ـ ۱ ـ نظام توزیع عناصر ۱۳۹
توده و فضا ۱۳۹
( تراکم ) ۱۳۹
کیفیت بناها ( قدمت ) ۱۴۰
۲ ـ ۴ ـ ۱ ـ ۲ ـ نظام توزیع کاربریها ۱۴۰
۲ ـ ۴ ـ ۲ ـ شناخت ساخت فضیی ۱۴۲
۲ ـ ۴ ـ ۳ شناخت فضای شهری ( جمعی ) ۱۴۲
تجزیه و تحلیل فضاهای شهری ۱۴۳
فضای شهری ( ۲ ) ۱۴۳
نتیجه گیری ۱۴۴
۲ ـ ۴ ـ ۴ ـ شناخت سیمای شهر ۱۴۴
۲ ـ ۴ ـ ۴ ـ ۱ ـ سیمای بیرونی شهر ( نمای از دور شهر ) ۱۴۵
عوامل سازندة سیمای بیرونی شهر ۱۴۵
۲ ـ ۴ ـ ۴ ـ ۲ ـ سیمای درونی بافت ۱۴۶
۱ ـ راه ۱۴۶
۲ ـ کره ۱۴۷
۳ ـ نشانه ۱۴۷
۴ ـ لبه ۱۴۸
۵ ـ محله ۱۴۸
۲ ـ ۵ ـ شناخت ارزشهای اجتماعی ـ فرهنگی ۱۴۹
۲ ـ ۶ ـ تحولات جمعیتی ، اقتصادی و فعالیتی ۱۵۱
۲ ـ ۶ ـ ۱ ـ وضعیت و عوارض اجتماعی توسعه در محدوده ۱۵۱
۲ ـ ۶ـ ۱ ـ ۱ ـ تغییرات اکولوژی اجتماعی ۱۵۱
۲ ـ ۶ـ ۱ ـ ۲ ـ تعارض طبیعت و شهر ۱۵۲
۲ ـ ۶ ـ ۱ ـ ۳ ـ نا امنی اجتماعی ۱۵۳
۲ ـ ۶ ـ ۱ ـ ۴ ـ افول نقش فراغتی و تفریحی محدوده ۱۵۳
۲ ـ ۶ ـ ۲ ـ وضعیت مالکیت اراضی ۱۵۳
۲ ـ ۶ ـ ۲ ـ ۱ـ نحوه حقوقی مالکیت اراضی ۱۵۴
منابع طبیعی ۱۵۴
مالکیت عرضی اراضی روستا ۱۵۴
حرایم و اراضی طرح دار ۱۵۵
۲ ـ ۷ ـ مطالعات منظر محیط ۱۵۵
۲ ـ تحلیل نیروهای موثر بر حوزه ۱۵۶
۲ ـ ۸ ـ ۱ ـ شبکه حمل و نقل ۱۵۶
۲ ـ ۸ ـ ۲ ـ تأسیسات و زیر ساختهای شهری ۱۵۷
۲ ـ ۹ ـ طرحها و پروژه های مصوب ۱۵۸
۲ ـ ۹ ـ ۱ ـ کلیات طرح تفصیلی ۱۵۸
۲ ـ ۹ ـ ۲ ـ طرح جامع قدیم تهران ۱۵۹
۲ ـ ۹ ـ ۳ ـ طرح اجرایی تهران ( ۱۳۵۰ ) ۱۶۰
۲ ـ ۹ ـ ۴ ـ طرح جامع توسعه جهانگردی در ایران ( ۱۳۵۱ ) ۱۶۰
۲ ـ ۹ ـ ۵ ـ طرح جامع جدید ساماندهی تهران ( ۱۳۷۰ ) ۱۶۰
۲ ـ ۹ ـ ۶ ـ طرح مطالعات ساماندهی گردشگاههای تهران ( ۱۳۷۴ ) ۱۶۲
۲ ـ ۹ ـ ۷ ـ طرح بهسازی منطقه فرحزاد ( ۱۳۷۲ ـ شهرداری تهران ) ۱۶۳
نتیجه گیری ۱۶۳
امکانات و محدودیتها ۱۶۵
۳ ـ ۱ ـ امکانات و محدودیتهای طبیعی ۱۶۵
امکانات ۱۶۵
محدودیتها ۱۶۵
۳ ـ ۲ ـ امکانات و محدودیتهای کالبدی ۱۶۶
امکانات ۱۶۶
محدویتها ۱۶۶
۳ ـ ۳ ـ امکانات و محدودیتهای اجتماعی ۱۶۷
امکانات ۱۶۷
محدودیتها ۱۶۷
اهداف کلی و اهداف عملیاتی ۱۶۸
۴ ـ ۱ـ اهداف کلی ۱۶۸
۴ ـ ۲ ـ اهداف عملیاتی ۱۶۸
برنامه های پیشنهادی ۱۷۰
۵ ـ ۱ ـ برنامه کاربری اراضی ۱۷۰
اهداف ۱۷۰
۵ ـ ۲ ـ برنامه حمل و نقل و زیر ساختها ۱۷۰
۵ ـ ۲ ـ ۱ ـ برنامه حمل و نقل ۱۷۰
اهداف ۱۷۰
۵ ـ ۲ ـ ۲ ـ برنامه زیر ساختها ۱۷۰
اهداف ۱۷۰
۵ ـ ۳ ـ برنامه مدیریت آب ۱۷۱
اهداف ۱۷۱
۵ ـ ۴ ـ برنامه نظام فضای باز و سبز ۱۷۱
اهداف ۱۷۱
۵ ـ ۵ ـ برنامه طراحی شهری ۱۷۲
اهداف ۱۷۲
 
مقدمه
 افزایش اوقات فراغت از 3 سال در جامعه کشاورزی به 12 سال در جامعه صنعتی و حتی 19 سال در جامعه فراصنعتی در طول عمر یک نسل امروزی نسبت به سادگی بتوان از آن چشم پوشید . تأثیر بهره بردادری مطلوب از این بخش از زندگی ، در پرورش انسان و رشد و شکوفایی شخصیت وی و در نهایت تکامل جامعه به حدی است که برخی تمدن جدید را « تمدن فراغت » نامیده اند . ( ساورخانی ، 1370 ، 764 )
در شهرهای بزرگ تراکم بالای ساختمان ، کمبود و قیمت بالای زمانی ، مانعی بر سر راه ایجاد اماکن ورزشی ، تفریحی و گردشگری برای رفع نیاز ساکنین شهر می باشد . از اینرو توجه به زمینهای حاشیه شهر و حتی مناطق خوش آب و هوای حومه شهرها به عنوان روشی جایگزین ، مورد توجه قرار گرفته است . در ایران خلأ قدرت اداری موجود در این زمینه یکی از موانع اساسی پرداختن به این امر است . بدین معنی که شهرداریها خود را در چارچوب محدوده قانونی شهر موظف و مکلف به برنامه ریزی می بینند و فراتر از آن را در خارج از حیطه مسئولیتی خویش می دانند . ازدحام جمعیت در ایام تعطیل در پارکها و فضاهای تفریحی داخل شهر و نیز خروج صدها هزار نفر از ساکنین در تعطیلات پایان هفته به حومه های شهر و پناهگیری در دامان طبیعت نمودهایی است از کمبود امکانات تفریحی شهر و نیز خستگی از دغدغه های زندگی شهری که لزوم توجه به امکانات تفریحی شهری را اشعار می دارند .
شهر تهران به صورتی شگفت آور تمام مراحل تحول و توسعه شهری را در طول کمتر از نیم قرن از سر گذرانیده و اینک به یکی از بیست کلان شهر پر مسأله جهان تبدیل شده است .
محدوه‌ تهران قدیم تا شصت سال پیش فقط چهار درصد از سطح تهران امروزی را دارا بوده است . رشد و توسعه این شهر تا جنگ جهانی دوم بطور آرام و یکنواخت بوده اما توسعه آن بعد از جنگ سرعت بیشتری گرفته و در سال 1354 به حدود 12 برابر افزایش یافته در حالیکه توسعه آن در سراسر دوره قاجاریه فقط چهار برابر بوده است . در روند این تحول سریع و ناموزون ، چشم انداز جغرافیایی و خاستگاه طبیعی تهارن با تغییرات ویرانگر و انواع عدم تعادل روبرو گردیده است . گسترش خزندة شهر به دامنه های کوهستانی البرز و دشتهای سرسبز جنوبی و ادغام صدها روستا و هکتارها باغ و مزرعه در پیکر آن ، تمام حیات شهروندان را به مخاطره افکنده است .
در گذشته آلودگیهای زیست محیطی تهران بسیار محدود بوده بطوریکه از سده هشتم تا سده سیزدهم تهران بقدری مشجر و سر سبز بوده که آن را به باغ گلزار و چنارستان و همچنین به بهشت پریان توصیف کرده اند .
در سه دهه اخیر به علت گسترش بی رویه تهران بیش از 300 هکتار از اراضی کشاورزی داخل محدوده 5 ساله و  2000 هکتار از اراضی محدوده 25 ساله  به مصارف ساختمان های شهری رسیده است .
با توجه به شرایط حساس زیست محیطی و کالبدی تهران از یک سو ، و نیازهای روز افزون اجتماعی و فرهنگی مردم به فضاهای باز شهری از سوی دیگر ، ضرورت بازنگری ، سازماندهی و نظام بخشی به این فضاها ، روز به روز بیشتر احساس می شود .
--

مقاله اوقات فراغت جوانان در ایران و امکانات موجود



عنوان : مقاله اوقات فراغت جوانان در ایران و امکانات موجود

این فایل با فرمت word و آماه پرینت میباشد
فهرست
 
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله 
اهداف تحقیق
هدف کلی 
هدف خاص
اهمیت و ضرورت تحقیق
فرض ها یا سؤالهای ویژه تحقیق
تعریف عملیات واژه ها یا اصطلاحات
فصل دوم
مقدمه
بخش اول: ادبیات تحقیق
اوقات فراعت از دیدگاه دانشمندان
تحولات تاریخی مربوط به نحوه گذران اوقات فراغت در ایران
اوقات فراغت بعد از اسلام
اوقات فراغت از دیدگاه اسلام
خصایص و ویژگیهای فراغت
اوقات و فراغت و بهداشت روانی
فراغت و خلاقیت
فراغت و توسعه مهارتهای شناختی
اوقات فراغت و تقویت مهارتهای حسی- حرکتی و فعالیتهای ورزشی
جهت نگرش
اوقات فراغت و اصلاح رفتار و تعالی شخصیت
اوقات فراغت و آسیب پذیریهای اجتماعی 
بخش دوم: پیشینه تحقیق
فرضیه های عنوان شده در این تحقیق 
فصل سوم
مقدمه 
جامعه آماری
چگونگی گزینش نمونه ها
ابزار گردآوری اطلاعات
چگونگی اجرا
روش تحقیق
آزمونهای آماری
فصل چهارم
یافته ها و تجزیه و تحلیل آن
نتایج آزمودنهای مجذورخی X2
بحث و نتیجه گیری 
فصل پنجم 
خلاصه تحقیق
فرض ها و سئوالات تحقیق
محدودیتهای تحقیق
محدودیتهای دراختیار محقق
محدودیتهای خارج از اختیار محقق
پیشنهاد ها
فهرست منابع
پیوستها 
 
 
فصل اول
 
مقدمه:
شعار ( وقت طلاست) و (شیطان برای دستهای بیکار کاربد می یابد) همواره در اغلب جوامع مطرح بوده و تفکر و تدبیر درباره اوقات فراغت و توجه به نحوه گذراندن این اوقات در کشورهای صنعتی بیش از دیگر کشورها رواج یافته است  حتی اغلب جامعه شناسان و اقتصاد دانان ( دماز، اندرسون، اوژه) بر این باورند که تحول جوامع انسانی به سوی تمدن فراغت در حرکت است 
اوقات فراغت جوانان به مشابه شمشیری دولبه است اگر از آن به طور اصولی استفاده شود نه تنها راهگشا است بلکه زندگانی با برنامه، منسجم و هدفدار پیش روی انسان قرار میدهد  اگر خدا ناکرده این اوقات گرانبها و سالم و با برنامه های مقبول سپری نشود، زمینه های گرایش به فساد و تباهی و انحطاط جوانان را فراهم می آورد  فساد تباهی تنها مفهومی از ناهنجاری اجتماعی نیست، بلکه مصدتعی از به هدر دادن منابع و انرژی انسانی و مالی و مادی است  جوانی که در ابتدای جوانی به بیراهه می رود  نه تنها جوانی و انرژی جسمی و روحی خود را به هدر می دهد و خود را به هلاکت ، بدبختی، و فقر و ممکن است می اندازد، بلکه از ابعاد نیز در تخریب منابع اجتماعی نقش دارد، که یکی از آنها را می توان ایفای نقش مخرب به مثابه الگویی قابل تقلید برای عمده دیگری از جوانان دانست  البته این بعد از کارکرد افراد ناهنجار، بحرانی ترین و مصیبت سازترین نقش او در اجتماع است 
لذا می توان نحوه گذراند اوقات را جزو ریشه های فقر و استمرار آن یا تعالی افراد تلقی کرد  واقعیت امر در فرهنگ ما نیز چنین است، مردم ما با افرادی که وقت خود را تقسیم کرده اند و مدام به کاری و فعالیتی مشغول هستند را بیشتر قبول دارند تا افرادی را که لحظاتی از عمر خود را به سستی، کاهلی و بیکاری می گذرانند لذا بین اوقات فراغت و رشد اجتماعی و فردی ارتباط مستقیم وجود دارد و هر چقدر اوقات فراغت آدمی اصولی، منطقی و با برنامه باشد، می توان امیدوار بود که رشد اجتماعی، خلاقیت و ابتکار فردی او بالاتر خواهد بود و هر چقدر اوقات فراغت آدمی به بطالت بگذرد می توان مشاهده کرد که ارزش و اعتبار اجتماعی او کاسته می شود
اوقات فراغت پدیده ای است که برای هر فردی لازم و ضروری است  اگر انسانها تمام وقت خود را به کار طاقت فرسا اشتغال داشته باشند، باید یقین داشت که از قدرت تفکر، خلاقیت و نوآوری آنها به تدریج کاسته خواهد شد و به موجوداتی همچون پیچ و مهره تبدیل خواهد شد  ولی اگر در بین کار فراغتی باشد که انسان بتواند مقایسه ای بین خود و کارش و با نقش که دارد و ارزش خود واندش وظیفه ای را که ایفا می کند، بپردازد خود را در مسیری قرار  می دهد که لیاقتش را دارد و زندگی اش هدفدار و با برنامه شود و موقعیت را در آغوش می کشد
دکتر کارل می گوید: خواستهای وحشیانه شهوات ممکن است جلب نوعی اهمیت نماید ولی هیچ چیز غیر منطقی تر از آن زندگی نیست  اگر زندگی منحصر به رقصیدن و به دور شهر با اتومبیل چرخیدن و سینما رفتن و رایوشنیدن باشد چه فایده ای دارد  تفریح بدون آنکه متضمن نفعی باشد فرصتهایی را که کارگران بر اثر تکامل ماشینها و خسن تهیه محصول به دست آورده اند بحث بر باد می دهند  زحمات مصروفه، حداقل چهار ساعت در روز به طول زندگی افزوده است یعنی اوقات گرانبهایی که اگر کسی آنرا علاقه مند مصرف کند می تواند تعلیم بگیرد، جسم و جانش را نیرومند کند، آسیب شخصیت نماید و وظیفه انسانیت خود را انجام دهد 
در موقع تفریح و سرگرمی زندگی زنگ ذوق و ابتکار به خود می گیرد و لطف و فضای مخصوصی پیدا می کند، روح سبکبال و پر نشاطی می شود، عواطف و احساسات شکوفا می گردد و آدمی در خود احساس آزادگی می کند در این مورد حضرت علی (ع) می فرماید، فرح و شادمانی باعث بهجت و انبساط روح و مایه و جد و نشاط است وهمچنین فرموده اند: هر یک از اعضای بدن به استراحت نیاز دارد 
مطالب قابل توجه دیگر این است که وضعیت اجتماعی بر روی ایام فراغت جوانان تأثیر گذاشته و خود نیز از آن متأثر است  در این راستا با توجه به رقمی متجاوز از 20 میلیون نوجوان و جوان در کشور ما که اکثریت قریب به اتفاق آنها طیف دانشجویی کشور ما را تشکیل می دهند، تدبیر و سیاستگذاری اوقات فراغت آنها با عنایت به اهداف تربیتی، اجتماعی ضرورت پیدا می کند که در این باره بخش مهمی از این مسئولیت خطیر به عهده سازمانهایی آموزش پرورش و بخش دیگر آن به عهده سازمانهایی نظیر سازمان تربیت بدنی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و غیره می باشد 
همانطوریکه کاروتولید نیازمند برنامه عملی و تخصصی است و زیر بنایی هر برنامه عملی تحقیقات انجام شده و اطلاعات قبلی است برای برنامه ریزی ( اوقات فراغت نیز باید تحقیقات لازم انجام پذیر- جمع آوری نظریات و استفاده کردن از تجربیات دیگران و لذا تحقیق حاضر سعی دارد ضمن آگاهی از نظرات و نگرش دانش آموزان در مورد گذراندن اوقات فراغت آنان، موانع و مشکلاتی را که در این زمینه وجود دارد مشخص نماید و راه حلها و پیشنهادات لازم را در نظر گرفتن امکانات ارائه دهد تا با استفاده از نتایج این تحقیق به توان دربهبود برنامه ریزی جهت اوقات فراغت دانش آموزان چاره اندیشید و در نهایت به این نتیجه برسیم که در بحث از اوقات فراغت پر کردن صرف آن مد نظر اینست، بلکه غنی کردن آن امر بسیار مهمی است  با توجه به اینکه تحقیقات روان شناسی نقش موثر نحوه گذراندن  اوقات فراغت را در رشد شخصیت نشان داده اند
بیان مسئله :
دوره نوجوانی یکی از مراحل حساس و پر اهمیت رشد جسمی و شخصیتی افراد به حساب می آید  نوجوان امروز اوقات فراغت فراوانی دارند، وسایل سرگرمی بیشتری می تواند، داشته باشند  لیکن به ارزشهای اجتماعی و اخلاقی آنها نمی توان اطمینان کرد چنانکه توجه دقیق به فعالیتهای تفریحی در عصر حاضر و تقریباً در تمام کشور های جهان به خصوص کشورهای به اصطلاح پیشرفته این حقیقت تلخ را ثابت می کند که بعضی از این فعالیتها بسیار نامعقول و مضرند و شرکت نوجوانان در آنها به زندگی سالم ایشان لطمه می زند 
بنابراین با در نظر گرفتن حساسیت، اهمیت و نقش حیاتی اوقات فراغت ضروری است با تهیه و تنظیم برنامه های آموزشی از طریق همکاری مشترک اولیاء و مربیان و اتخاذ روشهای مناسب ضمن جلب توجه دانش آموزان و ایجاد نگرش مثبت در آنها نسبت  به ارزش و اثرات مثبت اوقات فراغت و برانگیختن رغبت و انگیزه در حسن بهره وری و بارور سازی این فرصتها در زمنیه پیشگیری از هر گونه آسیب پذیرها در ایام فراغت تدابیر لازم را پیش بینی کرد  براین اساس، این تحقیق در پی آن است که رابطه شناخت علمی و دقیق بین نحوه گذراندن اوقات فراغت و انحرافات اجتماعی دختران سنین 20 - 15 سال منطقه 5 تهران می باشد
اهداف تحقیق:
هدف کلی :
هدف کلی از تحقیق، یافتن راه حل ها و راهکارهای مناسب و صحیح برای بهسازی نحوه گذارندن  اوقات فراغت نوجوانان و دانش آموزان و دانشجویان و یافتن راههای درست و مشخص برای ایجاد و یا بازسازی لازم جهت استفاده مطلوب همه نوجوانان و جوانان فراغت خود با تأکید بر نکات تربیتی و شناخت هر چه بهتر آن می باشد
هدف خاص:
1- پی بردن به چگونگی تأثیر و امکانات موجود در جامعه و مدارس و دانشگاهها بر نحوه گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان
2- آشنایی با نوع فعالیتهای دانش آموزان و دانشجویان در اوقات فراغت
3- کشف ذوق و علاقه و میزان توانائیهای دانش آموزان و دانشجویان در زمینه های مختلف گذران اوقات فراغت
4- شناسایی امکانات موجود و دست یافتن به راههایی جهت استفاده از امکانات موجود و دست یافتن به نتیجه مناسب و در نتیجه برنامه ریزی و تجهیز برای ارتقاء کیفی و بهره مندی از وسایل و لوازم موجود
5- آشنایی با مشکلات گذاران اوقات فراغت
6- یافتن راه حلهای علمی و مؤثر برای پر کردن صحیح اوقات فراعت دانش آموزان و دانشجویان
اهمیت و ضرورت تحقیق:
امروزه از جمله کشورها مشکلات مربوط به جوانان است و این مشکل پابه پای گذشت زمان هویدا شده است و آنچه در این بخش از مشکلات جوانان با عنوان مشکل گذران اوقات فراغت آورده می شود جزء کوچکی از آن است 
جوانان نیروی حیاتی عظیمی را تشکیل می دهند و این نیرو باید به طریق طبیعی مصرف گردد وقتی که جوان نتواند قدرت و توان خود را به طریق صحیح در راه ساختن شخصیت خویش استفاده کند، ناگزیر به راه انحراف می افتد- قشر عظیمی از نوجوانان و جوانان میهن اسلامی ما متأثر ازفضای سازنده انقلاب اسلامی و مایه های فرهنگی و اقتصادی آن در مسیر مستقیم گام بر می دارند ولی متأثر از عواملی که موجی از غربزدگی و گرایش به ابتذال که توسط عوامل استکبار جهانی از سالها پیش در جامعه شیوع پیدا کرده که طبیعتاً این موج دامنگیر گروهی از نسل جوان آسیب پذیرنده می شوند 
برای حل این مشکل باید در امور پرورشی بادید وسیع تر و توان بیشتری سرمایه گذاری کند و با طراحی برنامه های سالم و ایجاد فضاهای ورزشی و کانونهای پرورشی جامعه زمینه سالم گذران اوقات فراغت نسل جوانان را فراهم کرد  در این موارد تربیت نیروی انسانی ماهر از اهمیت خاص برخوردار است و باید مراکز آموزش و دانشگاهها، مربیان ورزیده ای برای هدایت فعالیتهای پرورشی جوانان تربیت کنند  بین نهادها ی فرهنگی و تربیتی هماهنگی و انسجام وجود داشته باشد، چون شخصیت متأثر از عوامل محیط شکل می گیرد و لذا باید درسالم سازی محیط نسل جوان کوشش کرد
جوانان و چار یک سردرگمی هستند و این سردرگمی باعث بوجود آمدن مشکلات و مسایلی بسیار زیادی شده است  اگر احیاناً جوانان برای سپری کردن اوقاتشان برنامه ای داشته باشند گیج و سردرگم نمی شوند  در کتابهای روانشناسی وقتی به علل انحرافات جوانان اشاره می شود به خصوص در مسایل جنسی، علت بیکاری و بی برنامه گی ذکر می شود  بنابراین به خودش روی می آورد و از عوارض آن تنها به خود روی آوردن نیست بلکه مشکلات عدیده ای از آن منشعب می گردد 
با توجه به نکات فوق اوقات فراغت وسیله موثری برای جلوگیری از کجرویها و انحرافات اجتماعی و پرورشی قوای فکری و اخلاقی آنان می باشد و نداشتن برنامه مناسب برای گذراندن اوقات فراغت یکی از عوامل زمینه ساز معضلاتی ازقبیل: فرار از خانه، اعتیاد، گرایش به برنامه های مبتذل ویدئویی، خودکشی و      بحساب می آید
فرض ها یا سئوالهای ویژه تحقیق:
1- آیا دانش آموزان و دانشجویان برای گذراندن اوقات فراغت به طور یکسان از امکانات و تسهیلات استفاده می کنند؟
2- آیا نامناسب بودن امکانات مورد نیاز از نقطه نظر کمی و کیفی به طور یکسان تأثیرات نامطلوبی بر کیفیت اوقات فراغت دانش آموزان و دانشجویان بر جای می گذارد؟
3- آیا دانش آموزان برای بهبود بخشیدن به وضعیت گذراندن اوقات فراغت نیازهای یکسان دارند؟
تعریف عملیات واژه ها یا اصطلاحات :
اوقات فراغت: منظور از اوقات فراغت فرصتهای است که انسان مسئولیت و نوع هیچگونه تکلیف یا کار موظفی را عهده دار نبوده، زمان در اختیار اوست که با میل و انگیزه شخصی به کار خاصی بپردازد  به دیگر سخن زمان فراغت زمانی است که پس از انجام رساندن کار و تکلیف موضف روزانه باقی مانده و انسان فرصت می یابد که با رغبت، علاقه و انگیزه شخصی فعالیت یا برنامه خاصی را انتخاب کند 
دکتر (جی، بی نیش) در کتاب فلسفه فراغت و تفریحات سالم در تعریف فراغت می گوید: فراغت مربوط به اوقاتی از زندگی انسان می شود که از کار کردن آزاد است و یا در خواب نیست و تفریحات سالم مربوط به نحوه استفاده و برداشت از این فراغت است
دانش آموزان : نوجوانانهای که در دوره دبیرستان تا پیش دانشگاهی در یکی از مدارس متوسطه منطقه 5 در سال تحصیلی 81 -80 مشغول به تحصیل بوده اند
دوره پیش دانشگاهی: مقطع پیش دانشگاهی در مدارس متوسطه را شامل می شود
علایق دانش آموزان: منظور فعالیتهایی است که دانش آموزان به انجام آن ابراز علاقه می کنند بدون اجبار و از روی میل شخصی به آنها بپردازد
گرایش: عبارت است از علاقه و تمایل به انجام دادن کاری است
انحرافات اجتماعی، عبارت است از رفتاری که هنجارهای اجتماعی را نقض کرده و در  نتیجه از نظرتعداد بسیاری از مردم قابل نکوهش است 
 
--
   

مقاله تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی



عنوان : مقاله تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۴
« تهاجم فرهنگی جدی است» ۵
چرا جزیره العرب ۲۲
بی راهه های دیروز ۳۱
دانستنی های ضروری پیش از اسلام ۳۷
تلاش برای نفود به اطلاعات قرآنی ۳۸
ریشة تهاجم فرهنگی بر دین ۳۹
چرا اسلام در ایران پیشرفت نمود ۴۱
رابطة لباس و فرهنگ ۴۲
رابطة حجاب با فرهنگ اسلامی ۴۵
سخن آخر ۴۸
واژة حجاب ۵۱
شرکت زن در جامعه ۵۱
فرمایش مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی ۵۲
احترام به حقوق زنان ۵۴
کشف حجاب نقطه آغازین تهاجم فرهنگی ۶۲
تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی ۶۳
تهاجم فرهنگی و آسیب پذیری جوانان ۶۵
 
 
مقدمه
خوشبختانه در جوامع اسلامی که یکی از هدف های اصلی تهاجم فرهنگی است ( به ویژه کشور عزیزمان ایران) عزیزانی هستند که ضمن آگاهی از ماهیت تهاجم فرهنگی و شناخت شگردهای پیچیدة آن در معرض ابعاد تهاجم و دفاع از فرهنگ کمل طلب و پویا و حیات بخش اسلامی سعی داشته تا اثرات تهاجمی دشمن را خنثی و یا کم رنگ نمایند
 
« تهاجم فرهنگی جدی است»
فرهنگ مهمترین عامل نگهداری و پایداری ایرانیان است، زیرا ایرانیان در مواردی چند با فرهنگ خویش از پیروز شدگان تطامی مجذ وبین فرهنگی ساخته اند، تجربه نشان داده است که ایرانیان ملتی فرهنگ پرور، قانع، حق جو، سخت اعتماد، ولی پایدار در پاسداری از باورها و اعتقاد خود هستند موضوع تهاجم فرهنگی نیز برای ایرانیان که سهم بزرگی در گسترش و ایجاد فرهنگ و تمدن بشری دارند، بسیار جدی و با اهمیت است زیرا تنها راه، از پای درآوردن ایران و ایرانیان، گرفتن این سه دفاع فرهنگی از این ملت سرافراز در تاریخ است. ایرانیان حتی در هنگام کمبود امکانات ثبت و نگهداری دست آورد فرهنگی و داشن خود را به روش سینه به سینه (گفتاری) به نسل های بعدی منتقل نموده اند، فرهنگ: فرهنگ هر ملت عبارت است از مجموعه باورها و رفتارهای آن قوم یا ملت در واقع فرهنگ هر ملت مانند شناسنامه آن قوم و ملت است، تهاجم فرهنگی هنگامی آغاز می شود که خود خواهان و زیاده خواهان، فرهنگ امتی را همچون سوی در مقابل خواسته های ببینند.
هدف تهاجم فرهنگی: چون معمولاً انسانها از باورشان پیروی نموده و باورها در واقع الگوهای رفتاری اقوام و ملت ها را مشخص می‌کند، ساده ترین راه به خدمت در آوردن مردم، ایجاد باور دیگری در آنان است پیش از آن نیز در فرهنگسازی به صورت های ابتدایی تر: بهانه جویی، اشکالتراشی، تهمت ناروا، همجو، تمسخر و انکار فرهنگ های ناب الهی انجام می‌شده است. سابقه تهاجم فرهنگی اگر چه تهاجم فرهنگی قدمتی همپای تاریخ دارد ولی خطر آن برای ملت ها از زمان بیرون راندن پرتقالی ها از بندرعباس که انگلیسی ها متوجه توانایی های رزمی ایرانیان شدند، شکلی جدید به خود گرفت، در زمان تسلط کامل انگلیس در ایران( به علت بی رقیب شدن در اثر تغییر نظام روسیه) با روی کار آوردن رضاخان، بازهم روحانی آزاد، آیت الله سید حسن مدرس یکه و تنها در مقابل استبداد رضاخانی را ادامه و سرانجام به فیض شهاد رسید نهضت ملی شدن نفت نیز با حمایت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی شکل گرفت اما روشنفکرانی که روحانیت را فقط برای کسب قدرت می خواستند با عدم توجه لازم به مذهب، حمایت عامه را از دست داده و زمینه کودتای، آمریکایی فراهم شد. اولین مقاومت گسترده در مقابل حکومت کودتای آمریکایی به دنبال افشاگری حضرت امام خمینی (ره) در پانزدهم خرداد ماه 1342 آغاز شد، همین مقاومت، سرآغازی شد برای انقلاب اسلامی بهمن 1357 که همچون بهمنی بر توطئه های چهار صد ساله انگلیس و تسلط 25 ساله، آمریکا فرود آمد. اهمیت انقلاب 22 بهمن چنان قاطع بود که آخرین سفیر انگلیس پیش از پیروزی انقلاب را وادار به اعتراف شگفت آوری نمود.« رضاشاه در مدت سلطنت خود نتوانست بیشتر از یک خراش سطحی در زیر بنای جامعه ایرانی به وجود آورد.»
رخنه های فرهنگی: هنگامی که ملت ایران در سایه رهبری روحانیت و مقاومت های دین باوران تا حدی جلوی نفوذ های استعماری را به درون کشور گرفت، فراموشخانه ایها که همواره در اندیشه کسب و جاهت مردمی بودند با پوشش روشنفکری برای بهره برداری از این شناخت مردمی و گرایش حاصل از آن، با ظاهر ملی گرایانه برای ترقی کشور، مجاری چندی را به روی استعمار گران مترصد گشودند: 1- گشودن مدارس خارجی= حتی افراد با استعداد در میان شاگردان آنها به علت روشن ننمودن علل واقعی عقب افتادگی کشور، در اثر مقایسه آنچه که از کشور خود می دیدند، با آنچه را که از اروپا می شنیدند، به جهت ظاهر بینی دچار شیفتگی به غرب می شدند.، و لذا غالباً محصول کار آن مدارس پروردن شیفتگا به غرب بود! 2- اعزام محصل به خارج= آنچه را در اروپا این محصلین می‌دیدند، بسیار برتر از آن چیزهایی بود که در کشور خود دیده بودند، خصوصاً اینکه بشتر آنها به علت کمی سن و تجربه حاصل از آن و کمبود دانش عقیدتی غالباً دچار خود باختگی شده و بسیاری نیز عامل فراموشخانه شدند.3- تهدید و تدوین کتابهای درسی توسط این تربیت یافتگان: مدارس خارجی یا تحصیل کردگان خارج، ذهن پویا ولی خالی جوانان را با آموخته های غالباً جهت دار فراموشخنه ای می انباشتند، این روش ضمن معمول نمودن فرهنگ غیر خلاق حافظه ای، (متکی بر محفوظات) شیفتگان و خود باختگان بسیاری را برای فرهنگ غرب ساخت. 4- مطبوعات مروج فرهنگ اروپایی: خصوصاً طی پادشاهی پهلوی ها که کم سوادان را هدف قرار می دادند و زمینه مردمی را برای همراهی با شیفتگان تمدن غربی فراهم می‌نمودند 5- احزاب و گروه های سیاسی= چپ و راست همگی مروج فرهنگ سیاسی غرب و بیگانه از خودی بودند غالباً لامذهبی را ترویج می نمودند، کم دشمن فرهنگ ایراین بود. گسست فرهنگی، از آنان چنان سر گشتگان بی اعتنا به دین و فرهنگ خوری ساخت که حتی بسیاری از فرط بیگانگان از پیرامون خود، به انواع اعتیاد گرفتار شدند! خطر این خود باختگان هنگامی بیشتر می‌شد که غالباً خواسته های برنامه ریزان تهاجم فرهنگی را با رنگ و لعاب روشنفکر و طنخواه به جامعه خودی تلقین می‌نمودند.
کارگذاران تاریخی تهاجم فرهنگی: فن شناسان و متخصصان فاقد فرهنگ راستین بدون توجه لازم به اجتماع با ساختن، اهرم عظیم به گور فدا عنه عظمت بخشیدند و توانایی تخصصی خود را اثبات نمودند، اما آیا نسل های سازنده آن دچار ستم بودگی نبودند؟ آیا ساختن بناهایی با چنان عظمت بدون دانش و تخصص معماران و مهندسان همراه استثمار و بهره کشی از محرومان مقدور بوده است؟ پس با کنار زدن پرده ها که کسب مکتوم نگهداشتن حقایق می‌شوند، در می یابیم دانشمندان بدون فرهنگ راستین ابزاری در خدمت فراعنه زمان برای بیداد گری و ظلم بر مردم بوده‌اند و خواهند بود. برای اینکه تلقین نشود تحت تأثیر احساسات محض چیزی به گزافه آورده شده است، یا نوک پیکان تهاجم فرهنگی، یعنی جوسازان حرفه ای، چیزی از اهمیت این واقعیت نکاهند و کسانی که روز به روز بر دانششان افزوده می شود و در عین حال روز به روز کم فرهنگ تر می شوند و این افراد که نمونه های برجسته محیط فرهنگی را تشکیل می دهند از آنجا که روز به روز سطح عملشان در محیط محدودتر و کوچکتری ارتقاء می یابد، و این متخصصین که هر روز در رشته های محدودتر و فشرده تری متخصص می شوند برای حیات فرهنگی موجودات خطرناکی می باشند درپاهای تهاجم فرهنگی = برای روشن شدن گستردگی تهاجم فرهنگی و میازن مظلومیت اسلام، از کتاب فرهنگ لغات شروع می‌کنیم. لغت نامه که ظاهراً نمی باید چیزی جز ارائه تعریف واژگان یا مترادف های واژه ها باشد، اما در کتاب فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی که توسط آقای سلیمان جیم که از اقلیت یهودی تدونی شده ( به تاریخ 11 دیماه 1329) معانی را برای بعضی واژه های انگلیسی آورده اند که می تواند، برای تو هم پنداران تهاجم فرهنگی قابل توجه باشد و جالب تر اینکه در تجدید چاپهای آن هم این موضوع تکرار شده است. اسلام آخرین و جوانترین ادیان صاحب کتاب و بیش از شش قرن جوان تر از مسیحیت است، حال آنکه مسیحیت دیانتی قدیمی است. که مسیحیت در تکمیل و جایگزینی آن برای هدایت شبه از جانب خداوند عرضه شده است از این رو به جهت تارخی، معنی مترادف و منطقی تازه یهودی، واپگرا، کهنه گر یا ساده تر، مرتجع می‌شود. موردی از گذشته ها تاکنون: چون بخش بزرگی از جزیره العرب را صحرا تشکیل می‌دهد اروپاییان از این واقعیت جغرافیایی سوء استفاده نمودند در بخش تبلیغاتی جنگلهای صلیبی بر آن تکیه نمودند تمام مسلمانان را صحرانشین می نامیدند. بعدها اروپاییان با افزایش کینه ای که در اثر شکست های متعدد در جنگلهای صلیبی پیدا نمودند حتی این کلمه ترد آنان معانی زشتی چون کافر، وحشی حتی زشت تر، همچون اجامروا و باش نیز پیدا نمود. یکی از سیاست های انگلیس از دیر باز تفرقه انداختن بود، اکنون صهیونیسم نیز از این سیاست برای تفرقه اندازی بیشتر بین اعراب و همسایگان غیر عربشان سود بسیاری برده و می برد در مطلب « ولو آنکه عراق بیش از حد به شرق نگرد تا غرب» در حالیکه دشمن واقعی اعراب، اسرائیل است، که در غرب کشور عربی اردن آن هم در غرب عراق قرار دارد، نویسنده با تلقین، برای ایجاد توجه بیش از حد عراق به شرق، یعنی ایران فارس زبان متوجه می نماید. برای اینکه عمق این تحریک به درگیری اعراب با همسایگان غیر عربشان خصوصاً ایران روشن شود، شما را به کتاب صد میلیون عرب» ارجاع می‌نماید « عراق، شاید کشوری واقع نباشد و بی گمان ایالت در حدی ایران است» ضمن انحراف توجه اعراب از اسرائیل به همسایگان غیر عرب بهانه خرید اسلحه های غربی را هم برای شاه فراهم می‌نموده اند. چون امکان دارد واژه ی صحرانشینی مورد سوء استفاده قرار گیرد. ضروری بی نظر می‌رسد برای دانش پژوهان درستکار با وجود آگاهی که دارند، حقیقت و حدود این صحرانشین یکبار و برای همیشه روشن شود، تا صحرانشینی فقط بخشی از اعراب جزیره العرب که اصری روشن و قابل قبول است! به جهت پیدایش درخشانترین بخش تاریخ اعراب یعنی ظهور اسلام و آخرین پیامبر الهی (ص) که از میان صحرانشینان می‌باشد، همچنین وجود مقدس ترین شهرهای مسلمانان همچون مکه معظمه و مدینه منوره در کنار صحرا کینه ورزان فراموش کننده شکست های صلیبی را به واکنش های بزرگنمایانه امر صحرانشینی موفق ننماید تا نتوانند بدینوسیله از علایق مسلمانان برای جریمه دار نمودن احساست یا افکار حقوق آنان سوء استفاده نمایند. تهاجم فرهنگی و فرهنگ خودی = قبل از اینکه به نمونه ای از تهاجم فرهنگی در کتابهای تحت عنوان فرهنگ فارسی اشاره داشته باشیم، باید یادآوری نمود، آوردن این نمونه ها از آن جهت مهم است که کاربرد کلمه فرهنگ، مسوولیت تهیه کنندگان این کتابهای پرزحمت را می افزاید. از اینرو می باشد همه سونگرانه تر تدارک شوند تا وافق برازنده کلمه فرهنگ باشند، در ارائه مطلب تاریخی نیز رعایت نکاتی چند لازم است: نخست: برای انتقال درست رویداد و اهمیت تاریخی آن بایستی ترتیب زمانی رویدادها رعایت شود. دوم: بایستی ارزیابی درست یا حتی المقدور تلاش به ارزیابی درستی را برای ارائه داشته باشیم در غیر این صورت علی رغم زحمات طاقت فرسایی که این گونه کارها دارند کاری همراه انصاف و عدالت نخواهند بود، زیرا ارائه مطلب بر موضع ارزشی خود قرار نگرفته است، در تعریف سیاسی نیز کاری را که کمتر یا بیشتر ارزیابی شده باشد فرصت طلبی می نامند. نخست: همانطوری که در تعریف آورده شده تحولات اروپایی، در قرن نهم هجری ( قرن پانزدهم میلادی) شروع شده است حال آنکه تحولات ملل اسلامی پنج قرن زودتر در قرن چهارم هجری ( قرن دهم میلادی) آغاز شده بود. اگر نتایج جنگلهای صلیبی را که در اواخر قرن پنجم هجری ( 1099 میلادی) تا اواسط قرن هفتم هجری (1270 میلادی) پیش آورده شدند نیز در نظر گرفته شود. به راحتی قابل دریافت است که طی دو قرن جمعاً هشت جنگ به مسلمانان تحمیل شد اگر ویرانی هایی را به سرزمینهای اسلامی تحمیل نمودند اروپاییان را با فرهنگ و علوم ملل اسلامی آشنا ساخت. دوم: نکته مهمی که نیازمند ژرفتگری است اینکه اگر ظاهراً رشد و نمو ادبیات و هنر حاصل از تحولات اروپایی با دور شدن از دین صورت پذیرفت، تا دیگر نتوانند گالیله را مجبور به پس گرفتن اظهارات و نظریات خود نمایند یا ژاندارک را به تلی از آتش بسپارند ولی رشد و شکوفایی ملت مسلمان ایران پس از کاهش اقتدار مطلقه خلفای عباسی ظاهراً اسلامی و امکان توجه بیشتر به خاتم پیامبران (ص) و خاندان حضرتش که به روشنی در آثار بزرگان ادب و هنر ایرانی نیز منعکس است آغاز گردید خلاصه اینکه رشد فرهنگی مسلمانان به ویژه ایرانیان در سایه اسلام و تکامل باورهای دینی صورت پذیرفت. در این رابطه اشاراتی هر چند مختصر از اوادات بزرگان علم و ادب و فرهنگ ایران به دین و مقامات مذهبی ضروری به نظر می‌رسد: 1- حکیم ابوالقاسم فردوسی، احیا کننده زبان پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان به لحاظ شیعه بودن از دریافت صله و پاداش محروم شد 2- ابوعلی سینا که به خاطر تشریح برای کالبد شناسی مورد تهمت کفر قرار می گیرد، گلایه و اعتراض خود را در قالب شعری اظهار نموده است، تا مسلمان بودن خود را نشان دهد. 3- ناصر خسرو ملقب به حجت از مبلغین فاطمی ( شیعه هفت امامی) بوده است. 4- شیخ فرید الدین عطار که در اواسط قرن ششم متولد شد و در سال 627 هجری قمری هنگام حمله مغولان به شهادت رسید نام شاهکار خود را منطق الطیر را از آیه 16 سوره نحل قرآن مجید گرفته است. 5- جلال الدین محمد مولوی عارف و شاعر بزرگ هم چنانکه عنوانش نشان میدهد عنوان مولوی را برادران اهل تسنن برای روحانیون خود بکار می‌برند. 6- شیخ مصلح الدین سعدی که مطالعه آغاز گلستان آرمی را بیاد مجلس علمای دین می اندازد. سوم = تعریف معانی و بیان در مورد اسم معرفه یک رویداد تاریخی غیر ضروری است خصوصاً این که این تعریف مغایر با نگرش و باورهای دین باورانه باشد! در آغاز شرح آورده شده « بحث بعد از موت» این توضیح به معنی معاد می شود در باور دینی ما مسلمانان، نبوت و معاد، فقط در حیطه قدرت خداوند بی همتا می‌باشد و بس! ارتباط آنان به هر چه غیر از خداوند بی همتا شرک است به فرمایش شهید آیت الله مطهری نمی باید به نفی تلویحی اصول همچون توحید و معاد اقدام نموده، زیرا این کار حاصل اندیشه های مات( بایستی، چپ، مارکسیستی) یار است ( فراماسیونی) می‌باشد. ردپا در کتابهای قابل قبول= با وجود احترامی که به جهت وسعت دید و چند سونگری نویسنده کتاب ژیوپلیتیک گرسنگی برای ایشان قایل هستم، زیرا علاوه بر طرح مسأله گرسنگی همراه استدلالهای ارزشمند علمی و تجربی جنبه های جغرافیایی سیاسی آن را هم مدنظر قرار داده اند، اما نمی‌باید تسلیم شدن چنین نویسنده محققی در مقابل شیوه های حاکم در محیط سیاسی غرب همچون توطئه سکوت که در واقع ارثی از گذشته های اروپایی استعمار گر می‌باشد را ندیده گرفت. تحریکات و تشدید جو ضد اسلامی در اروپا سبب آغاز جنگهای صلیبی شد و دامن زدن به این جو همچنان برای افزایش داوطلبان ادامه داشت اما در اثر شکستهای مکرر با وجود داوطلبان فراوان، کینه حاصل از آن در اروپا نهادینه شد. پس از قرنها با تشکیل آژانس یهود، صهیونیست ها برای بهره برداری از این ذهنیت قدیمی اروپاییان آنرا احیاء نموده و شدت بخشیدند همراه تشدید تبلیغات ضد عربی، داستان ارض موعود را که توسط حضرت موسی (ع) همراه معجزه گذشتن از نیل انجام شده بود و احیاء مجدد این داستان قدیمی یهودیان پراکنده در اروپا و سایر نقاط جهان از طریق به خدمت گرفتن باور آن مردم، پیاده نظام بی هنر ولی ابدای بیرون آوردن بیت المقدس از دست مسلمین فراهم نمودند تداوم چنین جوی که پنهان و گاهی آشکار می شود نویسنده محققی چون ژوزویه و کاستر و که کار سیاسی قطعاً بزرگی را با نوشتن این کتاب انجام داده به تلاش گسترده ای برای بی طرف و غیر سیاسی نشاندادن نوشته خود در این کتاب وا داشته است. همچنین با درک توطئه سکوت در مورد مسلمانان که در بهترین حالت، امری عادی است، تلاش نموده است، از این خطر قرمز عبور ننمایید. نخست اینکه اروپاییان برای تخریب نمودن چهره اسلام با کاربرد عناوینی ناروا نسبت به اعراب مانند اشغل گر و خشن با تحقیر آنچه را که به اعراب تعلق دارد همچون صحرانشینی در بسیاری از اشارات و آثار خود تبلیغات گسترده ای را برای علیه اعراب انجام می دهند.
حال چرا با وجود اشاره به برتری کشاورزی مسلمانان اسپانیا که موفق به گسترش فرهنگ جدید اسلامی در زمینه های مختلفی از جمله کشاورزی شده بودند؟ چون اعراب که قسمت اعظم اراضی آن را اشغال کرده بودند اعراب و در پی آن مسلمانان را اشغال گر نشان می‌‌دهد. دوم: اینکه محقق نکته سنجی نمی‌یابد از کنار علت واقعی تغذیه برتر مردمان اندلس بگذرد و تنها و تنها با اشاره به یکی از معلول ها در آغاز مطلب را اصول همه ؟؟ را بدتر ساختند، همچنین در انتهای فراز از انحطاط رژیم ناحیه یی به صورت « قسمت اعظم سنت عالی کشاورزی و غذایی در طی زمان و تحت تأثیر عوامل گوناگون که باعث انحطاط رژیم ناحیه ای گردید از میان رفت» با آوردن علت غیر واقعی « در طی زمان» علت واقعی این انحطاط را تلویحاً کهولت معرفی نموده و توطئه های کشتار مسلمانان اسپانیا را با توطئه سکوت برگزار نماید!!!
تهاجم فرهنگی در لغت نامه انگلیسی: پس از توطعه های ناشی از همکاری انگلیس و آژانش یهود، همراه تحریک ملی گرایی عربی، حکومت عثمانی به شکست گشاینده شد و فلسطین به دست ژنرال و در آلن بی» افتاد البته در بخش سیاسی نیز صدور اعلامیه بالفود این همکاری را آشکار نمود. پس از جنگ دوم جهانی عملاً این همکاری ها به حمایت مستقیم تبدیل شد که منجر به تشکیل کشور صهیونستی با نام اسرائیل گردید. اگر این همکاری تنها در عالم استعماری وجود داشت با وجود غیر منصفانه بودن، چندان شگفتی آور نمی‌بود! ولی آنچه که غیر قابل قبول و غیر صادقانه است، توسعه این همکاری ها برای قبولاندن وارونه حقایق علمی برای تحقق هدفی استعماری است هم چنانکه هر یک از مردمان جنگ طلب فلسطین که دشمن اسرائیلی ها بوده اند ! آیا این خیلی دشوار بود که با ارتباط آنان به اجداد گنعانیشان معرفی شوند؟ قطعاً، بلی! چون نمی توانست زمینه و توجیهی بر کشتارهای گذشته و کنونی مردم فلسطین قرار گیرد. آیا این تهاجم فرهنگی نیست؟ که به جای نوشتن شرح درست: فلسطینیان اعرابی از اعقاب کنعانیان هستند، آنان را با کشتار و ستم از سرزمین ابا و اجدادی بیرون کنند و در کتابهای ظاهراً فرهنگی هم بدنامشان می نمایند. نمونه ای دیگر: در همین فرهنگ این است که در صفحه حرف شروع نام ایران این کلمه وجود ندارد اما در صفحه ی دیگری در توضیح پارسی نام ایران پس از پارس که به لحاظ جغرافیایی و قومی تنها بخشی از ایران و ایرانیان را در بر می گیرد آورده شده است! آیا این تهاجم فرهنگی نیست، که به جای نام مطلوب کشوری با سابقه تاریخی روشن و اهمیت جغرافیای سیاسی بسیار بالا و مواد خام گوناگون، آنچه را که خود می خواهند ارائه می کنند نه آنچه را که باید ارائه نمایند؟ منشأ این گونه برخوردها میتواند نگرش غیر علمی و تعصب آمیز غریبان خودخواهی آنان در ترجیح دادن پسند و سلیقه خود، یا توطئه سکوت باشد!!
مهمترین شگرد تهاجم فرهنگی: تهاجم فرهنگی برای کاهش و سرانجام نابودی مقاومت و پایداری جوامع هدف، با ظاهری علمی و با شیوه های گوناگون انجام می شود یکی از نمونه های ساده ولی پر دردسر برای جوامع هدف تغییر نام های جغرافیایی است. این روش ظاهراً کم اهمیت، حقانیت را از میان برده و زمینه عادی بعدی را فراهم و اقدامات بعدی استعمار را آسان می سازد. تغییر نام جغرافیایی:  اگر به نام همسایگان کشور های عربی آفریقا به ویژه سوران توجه فرمائید. کشور حبشه را ایتوپی می نامند که این نام ریشه یونانی دارد، دیگری اوگاندا و بالاخره چاو است. این کار ظاهراً ساده، اولین گام تهاجم فرهنگی است زیرا ظاهراً نام تا، اروپایی یا مقبول آنان نباشد رسمیت نمی یابد اگر کمی ژرفتر فرهنگ و تاریخ شمال آفریقا را نیز مورد توجه قرار دهیم که غالباً عرب زبان هستند عمق حیله آشکارتر می شود. خلیج فارس: خلیج فارس از دیرباز بدین نام شناخته می‌شده، هم چنانکه مدارک یونانیان نیز این نام خلیج فارس را از پیش از اسلام ثبت نموده است اما چون بش از 3/2 نفت و بخش بسیار عمده ای از گاز جهان در اطراف و درون خلیج فارس قرار دارند و رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی کشورهای غربی هم با انرژی آن هم نفت و گاز فراوان و ارزان بستگی دارد کشور های زیاده خواه به ویژه آمریکا که طی جنگهای بین الملل اول و دوم بدون آسیب جدی مانده و ثروتمند شده بود علاوه بر تأمین انرژی ارزان برای خود جهت در اختیار داشتن شاهرگ حیاتی کشورهای صنعتی دیگر حتی اروپای برای مطیع نگهداشتن آنها بالاخره عرصه ای جدید برای سرمایه گذاری شرکتهای نفتی اکثراً آمریکایی زمینه تداوم استعمارگرمی آنگلو ساکسونی را بر منطقه با بی هویت نمودن خلیج فارس شروع نمود. ترفند جدید در خلیج فارس : بهره کشان و زیاده خواهن که همواره بهانه جدیدی میجویند تا برنامه های خود را دنبال نمایند، پس از خروج پیر استعمار استخوان دیگر می لای زخم خلیج فارس گذاشتند. هنوز هم پس از چند دهه هر گاه حرکتی انقلابی که استعمار و صهیونیسم را ناراحت کند ساز قدیمی، اختلاف تلفینی ؟؟ را دوباره کوک می نمایند تا اثر فرهنگی انقلابی را از میان ببرند. اما واقعیت این است که ایوان در منطقه خلیج فارس دارای حقانیت تاریخی است که تلاش به تغییر نام بخش عمده ای از این توطئه استعماری است. آنان موضوع خط القمر را مطرح می کنند که شیوه ای برای رفع اختلاف است حال آنکه فعالیت های استعماری انگلیس که همواره به فکر تضعیف و کوچک نمودن ایران بوده خود گواه حقانیت تاریخی ایران بر جزایر خلیج فارس می باشد. هم چنانکه جزیره خیلی وسیعتر و پر جمعیت تر بحرین که خیلی نزدیکتر به جزیره العرب است را پس از سالها جدا نگاه واشتن از ایران و بالاخره و پس از ؟؟ طولانی مدت ملی گرایی عرب. باز هم با ظاهر قانونی و زور شورایی امنیت جدایی اش از ایران را رسمیت بخشیدند. عرب برای تسکین غرور جریحه دار شده ملی گرایی عربی و انحراف توجه اعراب از فلسطین به جدایی بحرین با فشار شورای امنیت اقدام نمود این ضریب احساسات تحریک شده ملی گرایی عربی را در بیستمین سالگرد تشکیل حکومت غاصب اسرائیل انجام دادند تا فریب مضاعفی باشد. نام مصر: معمولاً اولین کلممه ای که راجع به هر کشوری می آوریم نام آن کشور است این چیزی نیست که ما برای دیگران تصمیم بگیریم بلکه حتی ادب، حکم می کند که به علایق دیگران احترام بگذاریم. اما اروپاییان با روشهای نعقب آمیز یا حداقل سلیقه ای در مورد بسیاری از کشورها حتی از کاربرد اسم مطلوب کشورهای به قول خودشان جهان سومی نیز خودداری می کنند! چنانکه دیدیم برای کشور ما نیز چنین می نمودند برای کشور مصر نیز که نامش تاریخی و مطلوب ملتی کهن چون مصریان است نیز چنین می کنند. به فراموشی سپردن کلمه‌ی جزیره العرب: مهمتر از ایجاد درگیریهایی خلیج فارس برای کشانیدن اختلاف بین مسلمانان این منطقه مهم جغرافیایی بکار نبودن عنوان جزیره العرب در موارد یادآوری از این پل سه قاره جهان می باشد، که مهمترین منطقه راهبردی جهان است می باید مطبوعات و انتشارات مسلمانان به دام توطئه سکوت سلطه جهانی نیفتند و حداقل در انتشارات و مطبوعات خودی این نام را زنده نگهدارند دشمنان مسلمانان مصر تلاش به فراموشی سپردن کلمه جزیره العرب را دارند این نام که معرف رفعیت جغرافیایی واقعی تر سرزمین ظهور ادیان الهی یهودیت، مسیحتی و اسلام است ناشنه مهم تعلق این منطقه به اعراب را نیز در خود دارد این توطئه سکوت سلطه جهانی در مورد نام جزیره العرب همراه بزگنمایی صحرانشینی اعراب در تکمیل یکدیگر توطئه بزرگتر نفی حقوق مسلمانان به ویژه اعراب را در اطراف سرزمین ظهور اسلام و اماکن مقدسه مسلمانان هدف قرار داده است.
 
--