بانک انواع مقالات دانشجویی

دانلود انواع مقالات و پروژه های دانشجویی

بانک انواع مقالات دانشجویی

دانلود انواع مقالات و پروژه های دانشجویی

مقاله تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی



عنوان : مقاله تهاجم فرهنگی و آثار آن بر جامعه امروزی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۴
« تهاجم فرهنگی جدی است» ۵
چرا جزیره العرب ۲۲
بی راهه های دیروز ۳۱
دانستنی های ضروری پیش از اسلام ۳۷
تلاش برای نفود به اطلاعات قرآنی ۳۸
ریشة تهاجم فرهنگی بر دین ۳۹
چرا اسلام در ایران پیشرفت نمود ۴۱
رابطة لباس و فرهنگ ۴۲
رابطة حجاب با فرهنگ اسلامی ۴۵
سخن آخر ۴۸
واژة حجاب ۵۱
شرکت زن در جامعه ۵۱
فرمایش مقام معظم رهبری در مورد تهاجم فرهنگی ۵۲
احترام به حقوق زنان ۵۴
کشف حجاب نقطه آغازین تهاجم فرهنگی ۶۲
تهاجم فرهنگی و انقلاب اسلامی ۶۳
تهاجم فرهنگی و آسیب پذیری جوانان ۶۵
 
 
مقدمه
خوشبختانه در جوامع اسلامی که یکی از هدف های اصلی تهاجم فرهنگی است ( به ویژه کشور عزیزمان ایران) عزیزانی هستند که ضمن آگاهی از ماهیت تهاجم فرهنگی و شناخت شگردهای پیچیدة آن در معرض ابعاد تهاجم و دفاع از فرهنگ کمل طلب و پویا و حیات بخش اسلامی سعی داشته تا اثرات تهاجمی دشمن را خنثی و یا کم رنگ نمایند
 
« تهاجم فرهنگی جدی است»
فرهنگ مهمترین عامل نگهداری و پایداری ایرانیان است، زیرا ایرانیان در مواردی چند با فرهنگ خویش از پیروز شدگان تطامی مجذ وبین فرهنگی ساخته اند، تجربه نشان داده است که ایرانیان ملتی فرهنگ پرور، قانع، حق جو، سخت اعتماد، ولی پایدار در پاسداری از باورها و اعتقاد خود هستند موضوع تهاجم فرهنگی نیز برای ایرانیان که سهم بزرگی در گسترش و ایجاد فرهنگ و تمدن بشری دارند، بسیار جدی و با اهمیت است زیرا تنها راه، از پای درآوردن ایران و ایرانیان، گرفتن این سه دفاع فرهنگی از این ملت سرافراز در تاریخ است. ایرانیان حتی در هنگام کمبود امکانات ثبت و نگهداری دست آورد فرهنگی و داشن خود را به روش سینه به سینه (گفتاری) به نسل های بعدی منتقل نموده اند، فرهنگ: فرهنگ هر ملت عبارت است از مجموعه باورها و رفتارهای آن قوم یا ملت در واقع فرهنگ هر ملت مانند شناسنامه آن قوم و ملت است، تهاجم فرهنگی هنگامی آغاز می شود که خود خواهان و زیاده خواهان، فرهنگ امتی را همچون سوی در مقابل خواسته های ببینند.
هدف تهاجم فرهنگی: چون معمولاً انسانها از باورشان پیروی نموده و باورها در واقع الگوهای رفتاری اقوام و ملت ها را مشخص می‌کند، ساده ترین راه به خدمت در آوردن مردم، ایجاد باور دیگری در آنان است پیش از آن نیز در فرهنگسازی به صورت های ابتدایی تر: بهانه جویی، اشکالتراشی، تهمت ناروا، همجو، تمسخر و انکار فرهنگ های ناب الهی انجام می‌شده است. سابقه تهاجم فرهنگی اگر چه تهاجم فرهنگی قدمتی همپای تاریخ دارد ولی خطر آن برای ملت ها از زمان بیرون راندن پرتقالی ها از بندرعباس که انگلیسی ها متوجه توانایی های رزمی ایرانیان شدند، شکلی جدید به خود گرفت، در زمان تسلط کامل انگلیس در ایران( به علت بی رقیب شدن در اثر تغییر نظام روسیه) با روی کار آوردن رضاخان، بازهم روحانی آزاد، آیت الله سید حسن مدرس یکه و تنها در مقابل استبداد رضاخانی را ادامه و سرانجام به فیض شهاد رسید نهضت ملی شدن نفت نیز با حمایت آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی شکل گرفت اما روشنفکرانی که روحانیت را فقط برای کسب قدرت می خواستند با عدم توجه لازم به مذهب، حمایت عامه را از دست داده و زمینه کودتای، آمریکایی فراهم شد. اولین مقاومت گسترده در مقابل حکومت کودتای آمریکایی به دنبال افشاگری حضرت امام خمینی (ره) در پانزدهم خرداد ماه 1342 آغاز شد، همین مقاومت، سرآغازی شد برای انقلاب اسلامی بهمن 1357 که همچون بهمنی بر توطئه های چهار صد ساله انگلیس و تسلط 25 ساله، آمریکا فرود آمد. اهمیت انقلاب 22 بهمن چنان قاطع بود که آخرین سفیر انگلیس پیش از پیروزی انقلاب را وادار به اعتراف شگفت آوری نمود.« رضاشاه در مدت سلطنت خود نتوانست بیشتر از یک خراش سطحی در زیر بنای جامعه ایرانی به وجود آورد.»
رخنه های فرهنگی: هنگامی که ملت ایران در سایه رهبری روحانیت و مقاومت های دین باوران تا حدی جلوی نفوذ های استعماری را به درون کشور گرفت، فراموشخانه ایها که همواره در اندیشه کسب و جاهت مردمی بودند با پوشش روشنفکری برای بهره برداری از این شناخت مردمی و گرایش حاصل از آن، با ظاهر ملی گرایانه برای ترقی کشور، مجاری چندی را به روی استعمار گران مترصد گشودند: 1- گشودن مدارس خارجی= حتی افراد با استعداد در میان شاگردان آنها به علت روشن ننمودن علل واقعی عقب افتادگی کشور، در اثر مقایسه آنچه که از کشور خود می دیدند، با آنچه را که از اروپا می شنیدند، به جهت ظاهر بینی دچار شیفتگی به غرب می شدند.، و لذا غالباً محصول کار آن مدارس پروردن شیفتگا به غرب بود! 2- اعزام محصل به خارج= آنچه را در اروپا این محصلین می‌دیدند، بسیار برتر از آن چیزهایی بود که در کشور خود دیده بودند، خصوصاً اینکه بشتر آنها به علت کمی سن و تجربه حاصل از آن و کمبود دانش عقیدتی غالباً دچار خود باختگی شده و بسیاری نیز عامل فراموشخانه شدند.3- تهدید و تدوین کتابهای درسی توسط این تربیت یافتگان: مدارس خارجی یا تحصیل کردگان خارج، ذهن پویا ولی خالی جوانان را با آموخته های غالباً جهت دار فراموشخنه ای می انباشتند، این روش ضمن معمول نمودن فرهنگ غیر خلاق حافظه ای، (متکی بر محفوظات) شیفتگان و خود باختگان بسیاری را برای فرهنگ غرب ساخت. 4- مطبوعات مروج فرهنگ اروپایی: خصوصاً طی پادشاهی پهلوی ها که کم سوادان را هدف قرار می دادند و زمینه مردمی را برای همراهی با شیفتگان تمدن غربی فراهم می‌نمودند 5- احزاب و گروه های سیاسی= چپ و راست همگی مروج فرهنگ سیاسی غرب و بیگانه از خودی بودند غالباً لامذهبی را ترویج می نمودند، کم دشمن فرهنگ ایراین بود. گسست فرهنگی، از آنان چنان سر گشتگان بی اعتنا به دین و فرهنگ خوری ساخت که حتی بسیاری از فرط بیگانگان از پیرامون خود، به انواع اعتیاد گرفتار شدند! خطر این خود باختگان هنگامی بیشتر می‌شد که غالباً خواسته های برنامه ریزان تهاجم فرهنگی را با رنگ و لعاب روشنفکر و طنخواه به جامعه خودی تلقین می‌نمودند.
کارگذاران تاریخی تهاجم فرهنگی: فن شناسان و متخصصان فاقد فرهنگ راستین بدون توجه لازم به اجتماع با ساختن، اهرم عظیم به گور فدا عنه عظمت بخشیدند و توانایی تخصصی خود را اثبات نمودند، اما آیا نسل های سازنده آن دچار ستم بودگی نبودند؟ آیا ساختن بناهایی با چنان عظمت بدون دانش و تخصص معماران و مهندسان همراه استثمار و بهره کشی از محرومان مقدور بوده است؟ پس با کنار زدن پرده ها که کسب مکتوم نگهداشتن حقایق می‌شوند، در می یابیم دانشمندان بدون فرهنگ راستین ابزاری در خدمت فراعنه زمان برای بیداد گری و ظلم بر مردم بوده‌اند و خواهند بود. برای اینکه تلقین نشود تحت تأثیر احساسات محض چیزی به گزافه آورده شده است، یا نوک پیکان تهاجم فرهنگی، یعنی جوسازان حرفه ای، چیزی از اهمیت این واقعیت نکاهند و کسانی که روز به روز بر دانششان افزوده می شود و در عین حال روز به روز کم فرهنگ تر می شوند و این افراد که نمونه های برجسته محیط فرهنگی را تشکیل می دهند از آنجا که روز به روز سطح عملشان در محیط محدودتر و کوچکتری ارتقاء می یابد، و این متخصصین که هر روز در رشته های محدودتر و فشرده تری متخصص می شوند برای حیات فرهنگی موجودات خطرناکی می باشند درپاهای تهاجم فرهنگی = برای روشن شدن گستردگی تهاجم فرهنگی و میازن مظلومیت اسلام، از کتاب فرهنگ لغات شروع می‌کنیم. لغت نامه که ظاهراً نمی باید چیزی جز ارائه تعریف واژگان یا مترادف های واژه ها باشد، اما در کتاب فرهنگ لغت انگلیسی به فارسی که توسط آقای سلیمان جیم که از اقلیت یهودی تدونی شده ( به تاریخ 11 دیماه 1329) معانی را برای بعضی واژه های انگلیسی آورده اند که می تواند، برای تو هم پنداران تهاجم فرهنگی قابل توجه باشد و جالب تر اینکه در تجدید چاپهای آن هم این موضوع تکرار شده است. اسلام آخرین و جوانترین ادیان صاحب کتاب و بیش از شش قرن جوان تر از مسیحیت است، حال آنکه مسیحیت دیانتی قدیمی است. که مسیحیت در تکمیل و جایگزینی آن برای هدایت شبه از جانب خداوند عرضه شده است از این رو به جهت تارخی، معنی مترادف و منطقی تازه یهودی، واپگرا، کهنه گر یا ساده تر، مرتجع می‌شود. موردی از گذشته ها تاکنون: چون بخش بزرگی از جزیره العرب را صحرا تشکیل می‌دهد اروپاییان از این واقعیت جغرافیایی سوء استفاده نمودند در بخش تبلیغاتی جنگلهای صلیبی بر آن تکیه نمودند تمام مسلمانان را صحرانشین می نامیدند. بعدها اروپاییان با افزایش کینه ای که در اثر شکست های متعدد در جنگلهای صلیبی پیدا نمودند حتی این کلمه ترد آنان معانی زشتی چون کافر، وحشی حتی زشت تر، همچون اجامروا و باش نیز پیدا نمود. یکی از سیاست های انگلیس از دیر باز تفرقه انداختن بود، اکنون صهیونیسم نیز از این سیاست برای تفرقه اندازی بیشتر بین اعراب و همسایگان غیر عربشان سود بسیاری برده و می برد در مطلب « ولو آنکه عراق بیش از حد به شرق نگرد تا غرب» در حالیکه دشمن واقعی اعراب، اسرائیل است، که در غرب کشور عربی اردن آن هم در غرب عراق قرار دارد، نویسنده با تلقین، برای ایجاد توجه بیش از حد عراق به شرق، یعنی ایران فارس زبان متوجه می نماید. برای اینکه عمق این تحریک به درگیری اعراب با همسایگان غیر عربشان خصوصاً ایران روشن شود، شما را به کتاب صد میلیون عرب» ارجاع می‌نماید « عراق، شاید کشوری واقع نباشد و بی گمان ایالت در حدی ایران است» ضمن انحراف توجه اعراب از اسرائیل به همسایگان غیر عرب بهانه خرید اسلحه های غربی را هم برای شاه فراهم می‌نموده اند. چون امکان دارد واژه ی صحرانشینی مورد سوء استفاده قرار گیرد. ضروری بی نظر می‌رسد برای دانش پژوهان درستکار با وجود آگاهی که دارند، حقیقت و حدود این صحرانشین یکبار و برای همیشه روشن شود، تا صحرانشینی فقط بخشی از اعراب جزیره العرب که اصری روشن و قابل قبول است! به جهت پیدایش درخشانترین بخش تاریخ اعراب یعنی ظهور اسلام و آخرین پیامبر الهی (ص) که از میان صحرانشینان می‌باشد، همچنین وجود مقدس ترین شهرهای مسلمانان همچون مکه معظمه و مدینه منوره در کنار صحرا کینه ورزان فراموش کننده شکست های صلیبی را به واکنش های بزرگنمایانه امر صحرانشینی موفق ننماید تا نتوانند بدینوسیله از علایق مسلمانان برای جریمه دار نمودن احساست یا افکار حقوق آنان سوء استفاده نمایند. تهاجم فرهنگی و فرهنگ خودی = قبل از اینکه به نمونه ای از تهاجم فرهنگی در کتابهای تحت عنوان فرهنگ فارسی اشاره داشته باشیم، باید یادآوری نمود، آوردن این نمونه ها از آن جهت مهم است که کاربرد کلمه فرهنگ، مسوولیت تهیه کنندگان این کتابهای پرزحمت را می افزاید. از اینرو می باشد همه سونگرانه تر تدارک شوند تا وافق برازنده کلمه فرهنگ باشند، در ارائه مطلب تاریخی نیز رعایت نکاتی چند لازم است: نخست: برای انتقال درست رویداد و اهمیت تاریخی آن بایستی ترتیب زمانی رویدادها رعایت شود. دوم: بایستی ارزیابی درست یا حتی المقدور تلاش به ارزیابی درستی را برای ارائه داشته باشیم در غیر این صورت علی رغم زحمات طاقت فرسایی که این گونه کارها دارند کاری همراه انصاف و عدالت نخواهند بود، زیرا ارائه مطلب بر موضع ارزشی خود قرار نگرفته است، در تعریف سیاسی نیز کاری را که کمتر یا بیشتر ارزیابی شده باشد فرصت طلبی می نامند. نخست: همانطوری که در تعریف آورده شده تحولات اروپایی، در قرن نهم هجری ( قرن پانزدهم میلادی) شروع شده است حال آنکه تحولات ملل اسلامی پنج قرن زودتر در قرن چهارم هجری ( قرن دهم میلادی) آغاز شده بود. اگر نتایج جنگلهای صلیبی را که در اواخر قرن پنجم هجری ( 1099 میلادی) تا اواسط قرن هفتم هجری (1270 میلادی) پیش آورده شدند نیز در نظر گرفته شود. به راحتی قابل دریافت است که طی دو قرن جمعاً هشت جنگ به مسلمانان تحمیل شد اگر ویرانی هایی را به سرزمینهای اسلامی تحمیل نمودند اروپاییان را با فرهنگ و علوم ملل اسلامی آشنا ساخت. دوم: نکته مهمی که نیازمند ژرفتگری است اینکه اگر ظاهراً رشد و نمو ادبیات و هنر حاصل از تحولات اروپایی با دور شدن از دین صورت پذیرفت، تا دیگر نتوانند گالیله را مجبور به پس گرفتن اظهارات و نظریات خود نمایند یا ژاندارک را به تلی از آتش بسپارند ولی رشد و شکوفایی ملت مسلمان ایران پس از کاهش اقتدار مطلقه خلفای عباسی ظاهراً اسلامی و امکان توجه بیشتر به خاتم پیامبران (ص) و خاندان حضرتش که به روشنی در آثار بزرگان ادب و هنر ایرانی نیز منعکس است آغاز گردید خلاصه اینکه رشد فرهنگی مسلمانان به ویژه ایرانیان در سایه اسلام و تکامل باورهای دینی صورت پذیرفت. در این رابطه اشاراتی هر چند مختصر از اوادات بزرگان علم و ادب و فرهنگ ایران به دین و مقامات مذهبی ضروری به نظر می‌رسد: 1- حکیم ابوالقاسم فردوسی، احیا کننده زبان پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان به لحاظ شیعه بودن از دریافت صله و پاداش محروم شد 2- ابوعلی سینا که به خاطر تشریح برای کالبد شناسی مورد تهمت کفر قرار می گیرد، گلایه و اعتراض خود را در قالب شعری اظهار نموده است، تا مسلمان بودن خود را نشان دهد. 3- ناصر خسرو ملقب به حجت از مبلغین فاطمی ( شیعه هفت امامی) بوده است. 4- شیخ فرید الدین عطار که در اواسط قرن ششم متولد شد و در سال 627 هجری قمری هنگام حمله مغولان به شهادت رسید نام شاهکار خود را منطق الطیر را از آیه 16 سوره نحل قرآن مجید گرفته است. 5- جلال الدین محمد مولوی عارف و شاعر بزرگ هم چنانکه عنوانش نشان میدهد عنوان مولوی را برادران اهل تسنن برای روحانیون خود بکار می‌برند. 6- شیخ مصلح الدین سعدی که مطالعه آغاز گلستان آرمی را بیاد مجلس علمای دین می اندازد. سوم = تعریف معانی و بیان در مورد اسم معرفه یک رویداد تاریخی غیر ضروری است خصوصاً این که این تعریف مغایر با نگرش و باورهای دین باورانه باشد! در آغاز شرح آورده شده « بحث بعد از موت» این توضیح به معنی معاد می شود در باور دینی ما مسلمانان، نبوت و معاد، فقط در حیطه قدرت خداوند بی همتا می‌باشد و بس! ارتباط آنان به هر چه غیر از خداوند بی همتا شرک است به فرمایش شهید آیت الله مطهری نمی باید به نفی تلویحی اصول همچون توحید و معاد اقدام نموده، زیرا این کار حاصل اندیشه های مات( بایستی، چپ، مارکسیستی) یار است ( فراماسیونی) می‌باشد. ردپا در کتابهای قابل قبول= با وجود احترامی که به جهت وسعت دید و چند سونگری نویسنده کتاب ژیوپلیتیک گرسنگی برای ایشان قایل هستم، زیرا علاوه بر طرح مسأله گرسنگی همراه استدلالهای ارزشمند علمی و تجربی جنبه های جغرافیایی سیاسی آن را هم مدنظر قرار داده اند، اما نمی‌باید تسلیم شدن چنین نویسنده محققی در مقابل شیوه های حاکم در محیط سیاسی غرب همچون توطئه سکوت که در واقع ارثی از گذشته های اروپایی استعمار گر می‌باشد را ندیده گرفت. تحریکات و تشدید جو ضد اسلامی در اروپا سبب آغاز جنگهای صلیبی شد و دامن زدن به این جو همچنان برای افزایش داوطلبان ادامه داشت اما در اثر شکستهای مکرر با وجود داوطلبان فراوان، کینه حاصل از آن در اروپا نهادینه شد. پس از قرنها با تشکیل آژانس یهود، صهیونیست ها برای بهره برداری از این ذهنیت قدیمی اروپاییان آنرا احیاء نموده و شدت بخشیدند همراه تشدید تبلیغات ضد عربی، داستان ارض موعود را که توسط حضرت موسی (ع) همراه معجزه گذشتن از نیل انجام شده بود و احیاء مجدد این داستان قدیمی یهودیان پراکنده در اروپا و سایر نقاط جهان از طریق به خدمت گرفتن باور آن مردم، پیاده نظام بی هنر ولی ابدای بیرون آوردن بیت المقدس از دست مسلمین فراهم نمودند تداوم چنین جوی که پنهان و گاهی آشکار می شود نویسنده محققی چون ژوزویه و کاستر و که کار سیاسی قطعاً بزرگی را با نوشتن این کتاب انجام داده به تلاش گسترده ای برای بی طرف و غیر سیاسی نشاندادن نوشته خود در این کتاب وا داشته است. همچنین با درک توطئه سکوت در مورد مسلمانان که در بهترین حالت، امری عادی است، تلاش نموده است، از این خطر قرمز عبور ننمایید. نخست اینکه اروپاییان برای تخریب نمودن چهره اسلام با کاربرد عناوینی ناروا نسبت به اعراب مانند اشغل گر و خشن با تحقیر آنچه را که به اعراب تعلق دارد همچون صحرانشینی در بسیاری از اشارات و آثار خود تبلیغات گسترده ای را برای علیه اعراب انجام می دهند.
حال چرا با وجود اشاره به برتری کشاورزی مسلمانان اسپانیا که موفق به گسترش فرهنگ جدید اسلامی در زمینه های مختلفی از جمله کشاورزی شده بودند؟ چون اعراب که قسمت اعظم اراضی آن را اشغال کرده بودند اعراب و در پی آن مسلمانان را اشغال گر نشان می‌‌دهد. دوم: اینکه محقق نکته سنجی نمی‌یابد از کنار علت واقعی تغذیه برتر مردمان اندلس بگذرد و تنها و تنها با اشاره به یکی از معلول ها در آغاز مطلب را اصول همه ؟؟ را بدتر ساختند، همچنین در انتهای فراز از انحطاط رژیم ناحیه یی به صورت « قسمت اعظم سنت عالی کشاورزی و غذایی در طی زمان و تحت تأثیر عوامل گوناگون که باعث انحطاط رژیم ناحیه ای گردید از میان رفت» با آوردن علت غیر واقعی « در طی زمان» علت واقعی این انحطاط را تلویحاً کهولت معرفی نموده و توطئه های کشتار مسلمانان اسپانیا را با توطئه سکوت برگزار نماید!!!
تهاجم فرهنگی در لغت نامه انگلیسی: پس از توطعه های ناشی از همکاری انگلیس و آژانش یهود، همراه تحریک ملی گرایی عربی، حکومت عثمانی به شکست گشاینده شد و فلسطین به دست ژنرال و در آلن بی» افتاد البته در بخش سیاسی نیز صدور اعلامیه بالفود این همکاری را آشکار نمود. پس از جنگ دوم جهانی عملاً این همکاری ها به حمایت مستقیم تبدیل شد که منجر به تشکیل کشور صهیونستی با نام اسرائیل گردید. اگر این همکاری تنها در عالم استعماری وجود داشت با وجود غیر منصفانه بودن، چندان شگفتی آور نمی‌بود! ولی آنچه که غیر قابل قبول و غیر صادقانه است، توسعه این همکاری ها برای قبولاندن وارونه حقایق علمی برای تحقق هدفی استعماری است هم چنانکه هر یک از مردمان جنگ طلب فلسطین که دشمن اسرائیلی ها بوده اند ! آیا این خیلی دشوار بود که با ارتباط آنان به اجداد گنعانیشان معرفی شوند؟ قطعاً، بلی! چون نمی توانست زمینه و توجیهی بر کشتارهای گذشته و کنونی مردم فلسطین قرار گیرد. آیا این تهاجم فرهنگی نیست؟ که به جای نوشتن شرح درست: فلسطینیان اعرابی از اعقاب کنعانیان هستند، آنان را با کشتار و ستم از سرزمین ابا و اجدادی بیرون کنند و در کتابهای ظاهراً فرهنگی هم بدنامشان می نمایند. نمونه ای دیگر: در همین فرهنگ این است که در صفحه حرف شروع نام ایران این کلمه وجود ندارد اما در صفحه ی دیگری در توضیح پارسی نام ایران پس از پارس که به لحاظ جغرافیایی و قومی تنها بخشی از ایران و ایرانیان را در بر می گیرد آورده شده است! آیا این تهاجم فرهنگی نیست، که به جای نام مطلوب کشوری با سابقه تاریخی روشن و اهمیت جغرافیای سیاسی بسیار بالا و مواد خام گوناگون، آنچه را که خود می خواهند ارائه می کنند نه آنچه را که باید ارائه نمایند؟ منشأ این گونه برخوردها میتواند نگرش غیر علمی و تعصب آمیز غریبان خودخواهی آنان در ترجیح دادن پسند و سلیقه خود، یا توطئه سکوت باشد!!
مهمترین شگرد تهاجم فرهنگی: تهاجم فرهنگی برای کاهش و سرانجام نابودی مقاومت و پایداری جوامع هدف، با ظاهری علمی و با شیوه های گوناگون انجام می شود یکی از نمونه های ساده ولی پر دردسر برای جوامع هدف تغییر نام های جغرافیایی است. این روش ظاهراً کم اهمیت، حقانیت را از میان برده و زمینه عادی بعدی را فراهم و اقدامات بعدی استعمار را آسان می سازد. تغییر نام جغرافیایی:  اگر به نام همسایگان کشور های عربی آفریقا به ویژه سوران توجه فرمائید. کشور حبشه را ایتوپی می نامند که این نام ریشه یونانی دارد، دیگری اوگاندا و بالاخره چاو است. این کار ظاهراً ساده، اولین گام تهاجم فرهنگی است زیرا ظاهراً نام تا، اروپایی یا مقبول آنان نباشد رسمیت نمی یابد اگر کمی ژرفتر فرهنگ و تاریخ شمال آفریقا را نیز مورد توجه قرار دهیم که غالباً عرب زبان هستند عمق حیله آشکارتر می شود. خلیج فارس: خلیج فارس از دیرباز بدین نام شناخته می‌شده، هم چنانکه مدارک یونانیان نیز این نام خلیج فارس را از پیش از اسلام ثبت نموده است اما چون بش از 3/2 نفت و بخش بسیار عمده ای از گاز جهان در اطراف و درون خلیج فارس قرار دارند و رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی کشورهای غربی هم با انرژی آن هم نفت و گاز فراوان و ارزان بستگی دارد کشور های زیاده خواه به ویژه آمریکا که طی جنگهای بین الملل اول و دوم بدون آسیب جدی مانده و ثروتمند شده بود علاوه بر تأمین انرژی ارزان برای خود جهت در اختیار داشتن شاهرگ حیاتی کشورهای صنعتی دیگر حتی اروپای برای مطیع نگهداشتن آنها بالاخره عرصه ای جدید برای سرمایه گذاری شرکتهای نفتی اکثراً آمریکایی زمینه تداوم استعمارگرمی آنگلو ساکسونی را بر منطقه با بی هویت نمودن خلیج فارس شروع نمود. ترفند جدید در خلیج فارس : بهره کشان و زیاده خواهن که همواره بهانه جدیدی میجویند تا برنامه های خود را دنبال نمایند، پس از خروج پیر استعمار استخوان دیگر می لای زخم خلیج فارس گذاشتند. هنوز هم پس از چند دهه هر گاه حرکتی انقلابی که استعمار و صهیونیسم را ناراحت کند ساز قدیمی، اختلاف تلفینی ؟؟ را دوباره کوک می نمایند تا اثر فرهنگی انقلابی را از میان ببرند. اما واقعیت این است که ایوان در منطقه خلیج فارس دارای حقانیت تاریخی است که تلاش به تغییر نام بخش عمده ای از این توطئه استعماری است. آنان موضوع خط القمر را مطرح می کنند که شیوه ای برای رفع اختلاف است حال آنکه فعالیت های استعماری انگلیس که همواره به فکر تضعیف و کوچک نمودن ایران بوده خود گواه حقانیت تاریخی ایران بر جزایر خلیج فارس می باشد. هم چنانکه جزیره خیلی وسیعتر و پر جمعیت تر بحرین که خیلی نزدیکتر به جزیره العرب است را پس از سالها جدا نگاه واشتن از ایران و بالاخره و پس از ؟؟ طولانی مدت ملی گرایی عرب. باز هم با ظاهر قانونی و زور شورایی امنیت جدایی اش از ایران را رسمیت بخشیدند. عرب برای تسکین غرور جریحه دار شده ملی گرایی عربی و انحراف توجه اعراب از فلسطین به جدایی بحرین با فشار شورای امنیت اقدام نمود این ضریب احساسات تحریک شده ملی گرایی عربی را در بیستمین سالگرد تشکیل حکومت غاصب اسرائیل انجام دادند تا فریب مضاعفی باشد. نام مصر: معمولاً اولین کلممه ای که راجع به هر کشوری می آوریم نام آن کشور است این چیزی نیست که ما برای دیگران تصمیم بگیریم بلکه حتی ادب، حکم می کند که به علایق دیگران احترام بگذاریم. اما اروپاییان با روشهای نعقب آمیز یا حداقل سلیقه ای در مورد بسیاری از کشورها حتی از کاربرد اسم مطلوب کشورهای به قول خودشان جهان سومی نیز خودداری می کنند! چنانکه دیدیم برای کشور ما نیز چنین می نمودند برای کشور مصر نیز که نامش تاریخی و مطلوب ملتی کهن چون مصریان است نیز چنین می کنند. به فراموشی سپردن کلمه‌ی جزیره العرب: مهمتر از ایجاد درگیریهایی خلیج فارس برای کشانیدن اختلاف بین مسلمانان این منطقه مهم جغرافیایی بکار نبودن عنوان جزیره العرب در موارد یادآوری از این پل سه قاره جهان می باشد، که مهمترین منطقه راهبردی جهان است می باید مطبوعات و انتشارات مسلمانان به دام توطئه سکوت سلطه جهانی نیفتند و حداقل در انتشارات و مطبوعات خودی این نام را زنده نگهدارند دشمنان مسلمانان مصر تلاش به فراموشی سپردن کلمه جزیره العرب را دارند این نام که معرف رفعیت جغرافیایی واقعی تر سرزمین ظهور ادیان الهی یهودیت، مسیحتی و اسلام است ناشنه مهم تعلق این منطقه به اعراب را نیز در خود دارد این توطئه سکوت سلطه جهانی در مورد نام جزیره العرب همراه بزگنمایی صحرانشینی اعراب در تکمیل یکدیگر توطئه بزرگتر نفی حقوق مسلمانان به ویژه اعراب را در اطراف سرزمین ظهور اسلام و اماکن مقدسه مسلمانان هدف قرار داده است.
 
--
   

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.